مروری بر اخبار گذشته؛
بکش بکش در دعوای خانواده عروس و داماد
درگیری در یک مراسم عروسی آنقدر گسترده شد که دو طرف درگیری پس از پایان جشن به همدیگر حمله کردند و یک نفر با شلیک گلوله به قتل رسید.
به گزارش 9صبح؛ متهمان پرونده که 8 نفر هستند، بعد از درگیری در مراسم عروسی پس از پایان جشن نیز در دو مرحله با هم دعوا کردند که در نهایت یکی از آنها کشته شد.
این درگیری یک سال قبل در حومه تهران اتفاق افتاد و پلیس متوجه شد فرد مجروح به بیمارستان منتقل شده و در آنجا جان باخته است. بلافاصه ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها متوجه شدند درگیری در سه مرحله اتفاق افتاده است . در دو مرحله بدون اینکه به کسی آسیبی وارد شود، دعوا تمام شده اما در مرحله سوم شلیک گلوله باعث مرگ مرد جوانی به نام رامین شده است.
ماموران چند نفر را که در بیمارستان بودند، بازداشت کردند و سپس با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات ادامه پیدا کرد.
پلیس متوجه شد فردی که مرتکب قتل شده پدر یکی از طرفین درگیری است. بررسیها نشان داد ابتدا دو گروه که از مهمانهای داماد و عروس در حین عروسی با هم درگیر شدند. با وساطت دیگران این درگیری تمام شد و طرفین به خانههایشان رفتند. از آنجایی که برخی از آنها مست بودند، مدتی بعد از پایان عروسی، رامین مقابل خانه یکی از متهمان رفت و شیشههای منزل او را با سنگ شکست. بعد این درگیری وارد مرحله سوم شد و این بار متهم به قتل و فرزندانش به محل قرار با مقتول رفتند و در حین درگیری رامین کشته شد.
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای 8 نفر از متهمان به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی اولیایدم درخواست قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید او در جایگاه قرار گرفت و گفت: رامین به خانه پسر من حمله کرد و همه شیشهها را شکست. او با تهدید و داد و فریاد به پسرم گفت اگر راست میگویی بیرون بیا تا با هم دعوا کنیم. وقتی پسرم داشت بیرون میرفت من و پسر دیگرم و نوههایم هم رفتیم که بتوانیم کمک کنیم. در محلی که رامین گفته بود، حاضر شدیم. او خیلی عصبانی و پرخاشگر بود ما زورمان به او نمیرسید. رامین حمله کرد. آنقدر به ماشین ما کوبید و زد که حتی نمیتوانستم از ماشین پیاده شوم. در یک لحظه اسلحه را از زیر صندلی درآوردم و چند تیر به زمین شلیک کردم. میخواستم کاری کنم که بترسد و عقب برود. یکی از تیرها به او برخورد کرد که برادرش هم او را به بیمارستان رساند. قصدم قتل نبود.
در ادامه متهمان دیگر پرونده در جایگاه قرار گرفتند و دفاعیات خود را مطرح کردند. یکی از آنها ادعایی عجیب کرد و گفت: من نه قاتل را میشناسم و نه مقتول را. آن روز ما تصادف کرده بودیم. البته مشروب هم خورده بودیم. من دوستم را که زخمی بود به بیمارستان بردم. وقتی که بیمارستان شلوغ شد و پلیس آمد و من را هم دستگیر کرد. من اصلا اینها را نمیشناسم. بعد هم برایم کیفرخواست صادر شد.
در این هنگام دیگر متهمان هم تایید کردند که این مرد غریبه است و در دعوای آنها نبوده است.
بعد از پایان دفاعیات متهمان و وکلا قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
نظر شما