چرا خودشیفتهها جذب نظریههای توطئه میشوند؟
نیاز به کامل بودن. خودشیفتهها به دلیل نیازشان به برجسته بودن معمولاً به دنبال متمایز کردن خودشان از دیگران هستند. نظریههای توطئه این نیاز آنها را تامین میکند. چگونه؟ با فراهم کردن دستیابی آنها به دانشی که عدهی بسیار کمی آن را در اختیار دارند.
به گزارش 9صبح،خودشیفتهها را معمولاً میتوان از خودانگاره غرورآمیز، نگرش کوچکانگارانه نسبت به دیگران و حساسیت بیش از حد به انتقاد شناسایی کرد. این خصیصهها منجر به الگوهای رفتاری و فکری دیگر میشود به ویژه نیاز به کامل دیده شدن، پارانویا (بدگمانی)، نیاز به کنترل و تسلط داشتن بر دیگران و زودباوری. تمام اینها با تفکرات حاکی از توطئهسازی مرتبط است.
به نقل از میگنا، خودشیفتهها خواهان توجه هستند و نرخ کلیک خوردن نظریههای توطئه در اینترنت بالا است. پس میان خودشیفتگی و تبلیغ نظریههای توطئه رابطهای وجود دارد؟
بر اساس مقالهای که در مجله Current Opinion in Psychology منتشر شده خصوصیاتِ خودشیفتهها بطور طبیعی فرد را مستعد تفکرات توطئهسازی میکند.
خودشیفتگی چگونه آشکار میشود؟
خودشیفتگی در کنار ماکیاولیسم و روانپریشی بخشی از صفات تیره شخصیت به حساب میآید. در حالی که ماکیاولیستها در تخلفات جزئی هستند و بیماران روانی بیپرده رفتارهای ضداجتماعی از خود بروز میدهند، خودشیفتهها هرگز تصور نمیکنند در اشتباهند.
خودشیفتهها را میتوان بر اساس سه خصیصه مجزا شناسایی کرد:
۱) آنها معمولاً دیدگاه غرورآمیزی درباره خودشان و دستاوردهایشان دارند (برونگرایی عامل)
۲) آنها رقابتجو هستند و دیگران حتی شرکای احساسیشان را پایینتر از خودشان میبینند (مخالفتجوییِ خودخواهانه)
۳) به دلیل احساسات منفیِ ناشی از خودآگاهی شدید یا روانرنجوریِ خودخواهانه، این افراد حتی به کوچکترین بازخوردهای منتقدانه واکنش خشونتآمیز نشان میدهند.
نخستین خصیصه، خاصِ خودشیفتههای بزرگنما است (نوعِ عاری از شرم و محق)، در حالی که سومی، خاص خودشیفتههای آسیبپذیر است (نوع تدافعی و گوشهگیر، تعجب نکنید خودشیفته درونگرا هم وجود دارد!). این دو نوع خودشیفته هر دو دارای خصیصهی شماره ۲ هستند.
هم خودشیفتگی بزرگنما و هم خودشیفتگی آسیبپذیر منتهی به الگوهای رفتاری و فکری دیگر میشوند به ویژه نیاز به کامل دیده شدن، پارانویا و نیاز به کنترل و تسلط داشتن بر دیگران و زودباوری.
خودشیفتگی چگونه منجر به نظریههای توطئه میشود؟
نیاز به کامل بودن. خودشیفتهها به دلیل نیازشان به برجسته بودن معمولاً به دنبال متمایز کردن خودشان از دیگران هستند. نظریههای توطئه این نیاز آنها را تامین میکند. چگونه؟ با فراهم کردن دستیابی آنها به دانشی که عدهی بسیار کمی آن را در اختیار دارند. برای نمونه، کسانی که باور داشتند فرود بر ماه ساختگی است تصور میکردند جزو معدود کسانی هستند که به وضوح توانستند ببینند فیلم دستکاری شده است.
پارانویا. خودشیفتهها باور دارند دیگران بر علیهشان اقدام میکنند. این پارانویا خوراکِ نظریههای توطئه است و نشان میدهد چرا بسیاری از آنها درگیر سازمانهای مخفیِ نابودگر دنیا میشوند. نیاز به کنترل و تسلط داشتن بر دیگران. از آنجا که خودشیفتهها باور دارند هیچ کاری را اشتباه انجام نمیدهند، وقتی اشتباهی به طرز اجتنابناپذیری رخ میدهد، از دید آنها حتما فرد دیگری مقصر است. در واقع، خودشیفتهها دیگران را سپر بلا (یا قربانی) اشتباهات خودشان میکنند. این ویژگی ماکیاولیها و بیماران روانی هم هست.
زودباوری. در نگاه نخست به نظر نمیرسد زودباوری با خودشیفتگی ارتباطی داشته باشد، اما دارد: از آنجا که خودشیفتهها خویشتناندیش نیستند، گول چرندیات محض را میخورند. به گفته محققان، خودشیفتگی با باور کردنِ نظریههای توطئهی کووید مرتبط است شاید به این دلیل که خودشیفتهها نسبت به مطالبی که آنلاین میخوانند، شکاک نیستند.
تاثیر خودشیفتگی بر جامعه
بسیاری از سیاستمداران و افراد بسیار بانفوذ دیگر از بدترین نوع خودانگاره رنج میبرند. رابطه میان خودشیفتگی و نظریههای توطئه نشان میدهد بسیاری از مردم واقعاً برخی از ادعاهای عجیب و غریب خودشان را باور میکنند. رسانههای اجتماعی هم این باورها را تشدید کرده و به خودشیفتگی آنها پر و بال میدهد.
خطری را که خودشیفتهها بر جامعه تحمیل میکنند نمیتوان دستکم گرفت. خودشیفتگی ریشه ایدئولوژیهای سمی نظیر ملیگرایی سفیدپوستی است. توطئههای مربوط به همهگیری کووید منجر به فوت هزاران (اگر نگوییم میلیونها) نفر شد که حاضر نشدند واکسن بزنند. بنابراین، درک جذابیت نظریههای توطئه برای خودشیفتهها افزون بر صفات کسانی که به این نظریهها گرایش دارند برای پرداختن به برخی از بزرگترین مشکلات جامعه حیاتی است.
نظر شما