آزار و اذیت فجیع زن جوان در یک گروگان گیری/ آدم ربا: قصد ازدواج داشتم!
زن جوان گفت: برای خرید از خانه خارج شده بودم که در خیابان یکی از اقوام دورمان به نام صابر را دیدم. او سوار بر ماشینش بود و با این بهانه که میخواهد مرا برساند، خواست سوار ماشین شوم. اما به محض سوار شدن، چاقویی روی پهلویم قرار داد و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم جانم را میگیرد.
به گزارش 9 صبح، چند روز قبل زن جوانی به اداره پلیس رفت و گفت مردی با تهدید وی را ربوده، 48ساعت در خانهاش گروگان گرفته و او را مورد آزار و اذیت قرار داده است.
شاکی توضیح داد: برای خرید از خانه خارج شده بودم که در خیابان یکی از اقوام دورمان به نام صابر را دیدم. او سوار بر ماشینش بود و با این بهانه که میخواهد مرا برساند، خواست سوار ماشین شوم. اما به محض سوار شدن، چاقویی روی پهلویم قرار داد و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم جانم را میگیرد. او با خوراندن آبمیوه مسموم، مرا بیهوش کرد و وقتی چشمانم را باز کردم متوجه شدم که در خانهای در یکی از شهرهای جنوبی کشور هستم. صابر اهل آنجا بود و 48ساعت مرا در خانهاش گروگان گرفت.
دراین مدت مرا کتک میزد و با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.حتی طلا و جواهراتم را به سرقت برد و آنقدر التماسش کردم که دلش به حالم سوخت و بعد از 48ساعت آزادم کردم. آن شب خودم را به تهران رساندم و مرد گروگانگیر تهدیدم کرد که اگر شکایتی علیه او مطرح کنم جان من و اعضای خانوادهام را میگیرد اما من تهدیدهایش را جدی نگرفتم و برای شکایت از او به اداره پلیس آمدم.
روایت دوم
با شکایت زن جوان، بازپرس جنایی دستور بازداشت گروگانگیر آشنا را صادر کرد. وی دستگیر شد اما آدمربایی را انکار کرد. او اظهارات متفاوتی را مطرح کرد و گفت: فریبا(شاکی) از اقوام دور ماست و تا چند سال قبل در شهر ما زندگی میکرد. بعد از مدتی به تهران رفت و من که از او خوشم میآمد به وی زنگ زدم و به او پیشنهاد ازدواج دادم. او هم قبول کرد و من برای دیدن او به تهران رفتم. در آنجا انگشتر فیروزهای برایش خریدم و با هم به زادگاهمان سفر کردیم تا خانوادههایمان را در جریان تصمیممان برای ازدواج قرار بدهیم.
وی ادامه داد: روز دوم که در خانهام مهمان بود، رفتارهایی از او دیدم که باعث شد از تصمیمم منصرف شدم. چون من به شدت به تمیزی وسواس دارم اما او برایش مهم نبود. بر سر همین موضوع دعوایمان شد و این مشاجره چنان جدی شد که من دیگر از ازدواج با او پشیمان شدم. حتی به او گفتم که ما نمیتوانیم در کنار هم زندگی کنیم چون هم او اذیت میشود هم من. به او گفتم از ازدواج با وی منصرف و پشیمان شدهام. او هم به حالت قهر خانه را ترک کرد و راهی تهران شد. حالا هم برای اینکه از من انتقام بگیرد به دروغ مدعی شده که او را ربودهام و گروگان گرفتهام.
با مطرح شدن ۲روایت در این پرونده، بازپرس جنایی دستور تحقیقات بیشتر را صادر کرد تا حقایق ماجرا آشکار شود.
نظر شما