فرشید ماننده شیطان در وجودم رخنه کرده بود/ با او به اتاق خواب رفتم که شوهرم رسید
فرشید مانند یک شیطان در وجودم رخنه کرده بود. به روابط خیابانی ام را با او ادامه دادم تا این که چند روز قبل همسرم به رفتارهای شاگردش مشکوک شد.
به گزارش 9 صبح، زمان هایی که شوهرم در خانه نبود من با فرشید خیلی راحت بودم و او زیاد پیش من می آمد.
نرگس ۳۰ ساله به قاضی دادگاه خانواده گفت: چند سال قبل با مهدی ازدواج کردم او مرد پرتلاشی بود و برای خوشبختی من بسیار فعالیت می کرد، تولد مینا نیز انگیزه ما را در زندگی بیشتر کرد.
وی ادامه داد: همه چیز خوب پیش می رفت تا این که همسرم شاگرد مجردی را برای فروشگاه استخدام کرد. او جوانی ۳۰ساله و خوش چهره بود و در مدت کوتاهی توانست اعتماد همسرم را به خود جلب کند به طوری که گاهی به همراه مهدی به منزل می آمد رابطه ما با یکدیگر در همین رفت و آمدها آغاز شد ناخواسته من به سوی او کشیده شدم. این گونه بود که فرشید به بهانه های مختلف و زمانی که همسرم در خانه حضور نداشت به خانه ما می آمد و خیلی از کارهای خانه ام را انجام می داد دیگر نزد او حجابم را هم رعایت نمی کردم و چندی بعد نیز با او به اتاق خواب مشترکم با مهدی رفتم و…
مروارید گفت: به دور از چشم همسرم با یکدیگر مسافرت می رفتیم. فرشید از من خواست از مهدی طلاق بگیرم و با او ازدواج کنم، اما من به خاطر دخترم و این که مهدی مرا عاشقانه دوست داشت نمی توانستم این کار را بکنم و به پیشنهاد او پاسخ منفی دادم.
فرشید مانند یک شیطان در وجودم رخنه کرده بود. به روابط خیابانی ام را با او ادامه دادم تا این که چند روز قبل همسرم به رفتارهای شاگردش مشکوک شده و او را تا منزل ما تعقیب کرده بود آن روز فرشید وقتی وارد خانه شد دوباره پیشنهادش را تکرار کرد، اما من بازهم قبول نکردم، این ماجرا باعث ناراحتی فرشید شده بود و من قصد داشتم تا از دل او دربیاورم به همین خاطر بار دیگر با او به اتاق خواب رفتیم که ناگهان مهدی وارد خانه شد و…
وی در ادامه گفت: اکنون مهدی درخواست طلاق داده است و می خواهد از من جدا شود اما من اشتباه کردم.
نظر شما