معجزه برای قاتل سنگدل/ طناب دار دور گردنش پاره شد
چند روز قبل با گذشت حدود 2سال و نیم از گشوده شدن یک پرونده قتل، قاتل در زندان بندرعباس پای چوبه دار رفت
به گزارش 9 صبح، مردی که 3سال قبل در جریان درگیری با صاحب کارش بهخاطر 2میلیون تومان رویش بنزین ریخته و او را به آتش کشیده بود با اعلام رضایت اولیای دم از قصاص گریخت.
اواسط سال99 به بازپرس جنایی بندرعباس خبر رسید که مردی که دچار سوختگی شدیدی شده بود، بعد از حدود 10روز تحمل درد و سوختگی روی تخت بیمارستان جانش را از دست داده است. آنطور که شواهد نشان میداد این مرد توسط یکی از همکارانش که با او اختلاف داشت به آتش کشیده شده بود. او در طول دورانی که در بیمارستان بستری بود به سختی ماجرا را برای نزدیکانش بازگو کرده و گفته بود که یکی از کارگرانش به نام بابک او را آتش زده است. در این شرایط بود که تحقیقات برای روشن شدن پشتپرده این حادثه دلخراش آغاز شد.
تحقیقات مقدماتی نشان میداد که مقتول مدیر یک شرکت پیمانکاری بوده که برای یکی از ادارهها در بندرعباس کار میکرد و حادثه نیز در کانکسی که در محوطه این اداره قرار دارد اتفاق افتاده است. یکی از نزدیکان مقتول که در آخرین لحظات کنار تخت او بود و از ماجرا مطلع شده بود گفت: او درحالیکه به سختی میتوانست صحبت کند گفت بابک بهخاطر طلبی که داشته روی او بنزین ریخته و کبریت کشیده است. تحقیقات مأموران در محل وقوع حادثه نیز از وقوع یک آتشسوزی عمدی حکایت میکرد. در این شرایط بود که دستگیری بابک در دستور کار قرار گرفت و چند روز بعد بازداشت شد.متهم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت ماجرای اختلاف و درگیری با مقتول را تأیید اما ماجرای آتش زدن او را انکار کرد. او در اینباره گفت: من برای شرکت پیمانــکار کار میکردم. مدتی بود که 2میلیون تومان از آنها طلب داشتم اما پولم را نمیدادند. مدیر شرکت دوستم بود و بارها برای گرفتن طلبم سراغش رفتم اما او هربار امروز و فردا میکرد و من دست خالی به خانه برمیگشتم. این در حالی بود که اجاره خانهام عقب افتاده بود.
او ادامه داد: روز حادثه بار دیگر به کانکسی که دفتر مدیر شرکت پیمانکاری بود رفتم و با مهندس درباره طلبم حرف زدم. او باز هم مثل همیشه وعده و وعید داد و گفت اداره به آنها هم پولی نداده است. من بهخاطر شغلم که کاری فنی است همیشه یک بطری کوچک بنزین همراهم بود. ناگهان آن را از جیبم خارج کردم و مقداری بنزین روی سرم ریختم و تهدید کردم که خودسوزی میکنم. مهندس وقتی که دید تهدیدم جدی است کبریتی که آنجا بود را از روی میز برداشت و با هم وارد کشمکش و درگیری شدیم و مقداری از بنزینها روی مهندس ریخت و در همان لحظات من که در جیبم یک فندک داشتم آن را روشن کردم. میخواستم با این کار خودم را بسوزانم اما مهندس آتش گرفت و سوخت.
حکم قصاص
با وجود اینکه متهم ادعا میکرد ناخواسته مرتکب قتل شده است اما چندی بعد در دادگاه کیفری یک استان هرمزگان به اتهام قتل مدیر شرکت پیمانکاری محاکمه شد. او بار دیگر روایتی را که قبلا تعریف کرده بود بازگو کرد و گفت که عمدی در کارش نبوده و از اتفاقی که افتاده پشیمان است. با وجود پشیمانی بابک، اما اولیای دم که پدر و مادر مقتول بودند میگفتند که او واقعیت را نمیگوید و در این شرایط بود که قضات دادگاه متهم را گناهگار شناخته و او را به قصاص محکوم کردند. مدتی بعد این رأی در دیوان عالی کشور نیز مهر تأیید خورد و با انجام تشریفات قضایی همهچیز برای اجرای حکم آماده شد.
بخشش، پای چوبه دار
سرانجام چند روز قبل با گذشت حدود 2سال و نیم از گشوده شدن این پرونده، قاتل در زندان بندرعباس پای چوبه دار رفت. پس از آنکه مقدمات اجرای حکم انجام شد، مسئولان واحد صلح و سازش و شورای حل اختلاف برای آخرین مرتبه تلاش کردند تا رضایت اولیای دم را جلب کنند. در جلسه کوتاهی که در زندان برگزار شد برای آخرین مرتبه پدر و مادر مقتول با قاتل رودررو شدند. آنها از قاتل خواستند تا اگر میخواهد نجات پیدا کند واقعیت را بگوید اما او گفت که من ناخواسته باعث آتش گرفتن مهندس شدم. فکرش را هم نمیکردم که به خاطر 2میلیون تومان قاتل شوم. من نمیخواستم به او صدمهای بزنم. با وجود این پدر و مادر مقتول حاضر به بخشش نشدند و قاتل برای اجرای حکم پای چوبه دار منتقل شد.
همهچیز برای اجرای حکم مهیا بود. طناب دار بر گردن قاتل حلقه بسته بود و یک اشاره برای مجازات او کافی بود؛ اما در این لحظات ناگهان مادر مقتول اعلام کرد که از خون پسرش گذشته و قاتل را میبخشد. به این ترتیب طناب از گردن قاتل باز شد و او که باورش نمیشد در آخرین لحظات بخشیده شده به گریه افتاد و بهخاطر اینکه به او فرصت زندگی دوباره داده شده سجده شکر به جا آورد.
قاضی الهام پوردهقان فراشاه، سرپرست معاونت اجرای احکام دادگستری استان هرمزگان که نقش مؤثری در بخشیده شدن این مجرم داشت در اینباره به همشهری گفت: مادر مقتول در جلسه صلح و سازش گفت که دلم نمیآید قاتل را قصاص کنم و از طرفی هم نمیتوانم از خون پسرم بگذرم و در این شرایط پای چوبه دار رفتیم. او در آنجا برای بخشیدن قاتل شرطی تعیین کرد و گفت درصورتی که در جنبه عمومی جرم به قاتل ارفاقی نشود و حداکثر مجازات جنبه عمومی جرم به او داده شود حاضر است از قصاص صرفنظر کند و به این ترتیب بود که این پرونده به صلح و سازش ختم شد.
نظر شما