افشاگری وزیر سابق آموزش و پرورش درباره استخدام عجیب معلمان
نیروهایی که برای معلمی تربیت نشده و فارغالتحصیل رشتههای غیرمرتبط با نیازهای آموزش و پرورش میباشند. این افراد شامل آموزشیاران نهضت سوادآموزی با حداقل ۵ سال سابقه تدریس به بزرگسالان و نیروهایی که از طریق شرکتهای خدماتی به کار گرفته شده، بعدا تحت عنوان طرح مهرآفرین به استخدام آموزش و پرورش درآمدهاند.
به گزارش ۹ صبح؛ معلمین که قشر فرهیخته جامعه را تشکیل میدهند برای اثربخشی بیشتر در کلاس درس باید در حوزه کاری خود بهروز بوده تا بتوانند پاسخگوی سوالات و ابهامات دانشآموزان باشند
علی اصغر فانی وزیر سابق آموزش و پرورش در اعتماد نوشت :با توجه به رشد لحظهای علوم و دانش بشری، بهروزرسانی دانش افراد از ضروریات امروز است. انسان نمیتواند نسبت به تحولات محیطی بیتوجه باشد. اصولا لازمه زیستن موثر، تعامل با محیط در حال تغییر است. معلمین که قشر فرهیخته جامعه را تشکیل میدهند برای اثربخشی بیشتر در کلاس درس باید در حوزه کاری خود بهروز بوده تا بتوانند پاسخگوی سوالات و ابهامات دانشآموزان باشند. بافت فعلی نیروی انسانی آموزش و پرورش را میتوان به صورت زیر نشان داد:
۱- معلمینی که از مراکز تربیت معلم یا دانشگاه فرهنگیان فارغالتحصیل شده و مشخصا برای معلمی تربیت شدهاند.
۲- نیروهایی که برای معلمی تربیت نشده و فارغالتحصیل رشتههای غیرمرتبط با نیازهای آموزش و پرورش میباشند. این افراد شامل آموزشیاران نهضت سوادآموزی با حداقل ۵ سال سابقه تدریس به بزرگسالان و نیروهایی که از طریق شرکتهای خدماتی به کار گرفته شده، بعدا تحت عنوان طرح مهرآفرین به استخدام آموزش و پرورش درآمدهاند.
۳- افرادی که با پشتوانههای مصوبات مجلس شورای اسلامی، وزارت آموزش و پرورش ناچار به استخدام آنها شده است. مانند مربیان پیشدبستانی (دبستانی) و...
۴- افرادی که در آزمونهای استخدامی آموزش و پرورش حد نصاب نمره را احراز نکرده و با تحصن در مقابل وزارتخانه و مجلس به استخدام آموزش و پرورش درآمدهاند.
۵- لیسانسیههایی که از دانشگاههای غیرفرهنگیان فارغالتحصیل شده و پس از قبولی در آزمون استخدامی (ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان) در دوره یک ساله با تاکید بر دروس مهارتی و حرفهای معلمی از قبیل «شیوههای تدریس، روانشناسی کودک و نوجوان و...» را گذراندهاند.
و حاصل تصمیمات مجلس و دولت در سالهای اخیر در زمینه استخدام و جذب نیروی انسانی ما را به یک واقعیت تلخ رسانده است. این واقعیت بیان میکند که ۵۰ درصد نیروی انسانی آموزش و پرورش، برای شغل معلمی تربیت نشدهاند. اکثر این نیروهای غیرمتخصص در دوره ابتدایی شاغلند، اینها نوعا در سنین بالا بوده و از جنسیت زن میباشند که عملا نیازهای ما را در مناطق روستایی دورافتاده برطرف نمیکند.
میدانیم برای تحول در هر سازمانی باید سه عامل نیروی انسانی، ساختار و تکنولوژی ایجاد شود. لذا با چنین ترکیب نیروی انسانی که کمانگیزگی پرسنل را هم باید به آن اضافه کرد، نمیتوان امیدوار بود که در مصاف با تهاجم و شبیخون فرهنگی، پیروز شویم. همچنین اجرای سند تحول نیز با این ترکیب نیرو بعید به نظر میرسد. چه باید کرد؟
۱- مجلس، دولت و وزارت آموزش و پرورش منبعد، بدون توجه به نیاز آموزش و پرورش مصوبهای نداشته باشند.
۲- رشته، جنسیت و موقعیتهای جغرافیایی در تعیین نیازهای آموزش و پرورش دخیل باشد.
اما در مورد موجودین نیروی انسانی از طریقی از جمله آزمون استاندارد از معلمین زیر ۱۰ سال سابقه خدمت، به عمل آورد و با توجه به امتیاز کسب شده تعدادی که خیلی ضعیف هستند به رستههای دیگر انتقال یافته و متوسطین تحت آموزشهای لازم قرار گیرند، آنگاه به چرخه آموزش با اثربخشی بیشتر بازگردند.
نظر شما