زن خیانتکار شوهر پیرش را رها کرد و با صابر فرار کرد/ با صابر یک خانه گرفتیم و ...
این مرد جوان بعد از اینکه مادرش با مردی فرار کرد و به تهران آمد رد آنها را زد و با دوستش با ادعای حفظ ناموس مرتکب قتل مادرش و مردی که با او فرار کرده بود، شد.
به گزارش 9 صبح: پسر افغان که با همدستی دوستانش مادر ایرانیاش و مردی را که با او رابطه داشت، به قتل رسانده است، جزئیات این جنایتها را توضیح داد.
این مرد جوان بعد از اینکه مادرش با مردی فرار کرد و به تهران آمد رد آنها را زد و با دوستش با ادعای حفظ ناموس مرتکب قتل مادرش و مردی که با او فرار کرده بود، شد.
سه سال قبل جسد یک زن و مرد در خانهای در تهران پیدا شد. قتل این زن و مرد با چاقو و تفنگ ساچمهای اتفاق افتاده بود و وضعیت خانه نشان میداد درگیریای بین مقتولان و مهاجمان رخ داده است. پلیس در تحقیقات متوجه شد مقتول زنی ایرانی به نام لاله است که در شمال ایران زندگی میکرده است.
تحقیق درباره زندگی لاله نشان داد این زن مدتی قبل از خانه شوهرش فرار کرده و با مرد دیگری به نام صابر زندگی میکرده. او بعد از فرار از خانهاش در شمال به تهران آمده و خانهای اجاره کرده بود.
همچنین مشخص شد این زن 23 سال قبل زمانی که نوجوان بوده، مجبور به ازدواج با مردی شده بود که 30 سال از خودش بزرگتر و از اتباع افغانستان بود. زن ایرانی از شوهرش صاحب پسری به نام شهرام شد. زندگی آشفته این زوج هیچ وقت به آرامش نرسید و لاله بعد از اینکه شوهرش پیر و ناتوان شد، او را رها کرد، عاشق صابر شد و با او به تهران آمد.
با توجه به وضعیت زندگی لاله پلیس به همسر و پسر او به نام شهرام مشکوک شد و ماموران آنها را بازداشت کردند.
از آنجا که شوهر لاله بسیار پیر و فرتوت بود ظن اینکه او مرتکب قتل شده باشد قوی نبود اما درباره شهرام تحقیقات شروع شد و این جوان به قتل مادرش و مردی که با او رابطه داشت اعتراف کرد.
شهرام در بازجوییها گفت: مادرم، پدرم را رها کرد در حالی که پدرم بسیار پیر و ناتوان است. او وقتی که پدرم به او احتیاج داشت، رهایش کرد و همیشه هم پدرم را تحقیر میکرد. او بیناموسی کرد. من از بچگی با ناموس بزرگ شدم و باید هم حفظ ناموس میکردم. روز حادثه همراه دو دوستم که آنها هم افغانستانی هستند، به تهران آمدیم. من ماجرای بیناموسی مادرم و مرد ایرانی را به آنها گفته و قبول کرده بودند کمکم کنند. وقتی به تهران آمدیم، گشتیم و آدرس مادرم را پیدا کردیم. نصفهشب وارد خانه شدیم و صابر را در حیاط خانه دیدیم. صابر فریاد زد و فرار کرد ما هم دنبالش رفتیم و اول او را زدیم و بعد هم مادرم را زدیم و بعد از خانه خارج شدیم. دو دوستم به نامهای احمد و ستار هم با من بودند.
با توجه به اقرارهای متهم دوستانش هم قتل را قبول و اعتراف کردند. با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان پای میز محاکمه رفتند.
بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد، دادستان از طرف فرزندان صابر درخواست قصاص را مطرح کرد چون فرزندان این مرد صغیر بودند. مادر او نیز پیشتر درخواست قصاص کرده بود اما خانواده لاله اعلام گذشت کردند و گفتند شکایتی ندارند.
در ادامه شهرام در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را قبول کرد و گفت: مادرم بیناموسی کرده بود. حقش مرگ بود. من از بچگی یاد گرفتم سزای چنین کارهایی مرگ است. او با مردی که غریبه بود فرار کرد و آبروی ما را برد. باید مجازات میشد. او و صابر بیآبرویی کرده بودند.
متهم درباره اینکه چطور مرتکب قتل شد گفت: من تفنگ ساچمهای داشتم. دو دوستم هم چاقو و قمه داشتند. آنها صابر را با قمه زدند در این حین من هم با تفنگ ساچمهای او را زدم و کشتم. بعد وارد اتاق شدم و مادرم را با چاقو زدم و بعد هم از خانه فرار کردیم.
دو متهم دیگر نیز همین توضیحات را دادند و گفتند از کرده خود پشیمان نیستند. آنها گفتند: ما سه دوست هستیم که ناموس برایمان مهم است اگر این اتفاق برای ما هم افتاده بود شهرام کمک میکرد تا ناموسمان را از لکه ننگ پاک کنیم.
سپس وکیل متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت. او گفت موکلش شهرام بر اساس اعتقاداتش دست به قتل مادرش و صابر زده و درخواست برائت از قتل عمد برای او کرد.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.
نظر شما