فقط میخواستم دخترم را شکنجه کنم تا فلج شود اما مُرد!
مرد ۵۵ساله به نام بصیر شامگاه هجدهم تیر امسال دو دختر جوانش را در خانهشان در شهرک ولیعصر(عج) تهران زندانی کرد و بعد از شکنجه آنها، اناز ۱۹ساله را به قتل رساند. او با صحنهسازی قصد داشت ماجرا را خودکشی نشان دهد که ناکام ماند.
به گزارش 9صبح به نقل از جامجم، مرد ۵۵ساله به نام بصیر شامگاه هجدهم تیر امسال دو دختر جوانش را در خانهشان در شهرک ولیعصر(عج) تهران زندانی کرد و بعد از شکنجه آنها، اناز ۱۹ساله را به قتل رساند. او با صحنهسازی قصد داشت ماجرا را خودکشی نشان دهد که ناکام ماند.
پیش از ظهر دیروز متهم به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و گفت: قصد قتل نداشتم، میخواستم دخترم اناز و خواهرش را آنقدر کتک بزنم که فلج شوند و دیگر نتوانند از خانه بیرون بروند و با مردی غریبه در ارتباط باشند. دخترم قربانی غیرت من شد. مرد ایرانی که نگهبان پارک محلهمان است، دو دخترم را فریب داده و عاشق خود کرده بود. او عامل همه بدبختی زندگیمان بود. با دستانم یکدفعه دخترم را خفه کردم و خیلی پشیمانم.
محمدجواد شفیعی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر گفت: سلامت روانی متهم از سوی کارشناسان پزشکی قانونی تایید شده و قرار است با پایان تحقیقات بهزودی او صحنه جنایت را بازسازی کند.
مرد نگهبان زندگیام را خراب کرد
بصیر هنوز باور نمیکند با دستانی که برای خانوادهاش کار میکرد و روزی میآورد، دخترش را به قتل رسانده است. مدام میگوید: «اگر نگهبان پارک دخترانم را فریب نمیداد الان قاتل نبودم و اناز زنده بود.»
چه کارهای؟
در کابینتسازی کار میکنم.
چند وقت است به ایران آمدی؟
یکی از دخترانم دو سال قبل ازدواج کرد و همراه شوهرش به تهران آمد و ما هم شش ماه قبل آمدیم.
از کجا مطمئن بودی دخترانت با مردی ارتباط دارند؟
چند بار پسرانم و همسایه گفته بودند که دو دخترم با نگهبان پارک محلهمان در ارتباط هستند. تعقیبشان کرده و آنها را با هم دیدم که ترک موتور نشسته و حتی بستنیفروشی هم رفته بودند. یک بار وقتی دخترانم به خانه آمدند کتکشان زدم که با مجید ــ نگهبان بوستان ــ در ارتباط نباشند، در خانه زندانیشان کردم اما بیفایده بود. آخرین بار، میخواستم شکنجهشان بدهم تا فلج شوند و نتوانند بیرون بروند.
از مرد غریبه شکایت نکردی؟
۱۰ روز قبل از کشتهشدن دختر ۱۹ سالهام با مجید در خیابان حرف زدم و روز بعد به خانهام آمد و گفت که طلاق گرفته و به دختر ۱۹ سالهام علاقه دارد. گفتم تا دو روز دیگر من شرایط عقدتان را فراهم میکنم. بعد فهمیدم حرفهایش دروغ بوده علاوه بر فریب دخترم اناز، خواهر متاهل او را هم فریب داده و دو روز است به خانه خودش برده است. با التماس از مجید خواستم دخترم را رها کند که رها کرد اما دست بردار نبود. دخترم شازیه به خاطر مجید میخواست از شوهرش طلاق بگیرد. او زندگیام را خراب کرده بود. خواستم شکایت کنم اما گفتند نفوذ دارد.
با قتل دخترت مشکل حل شد؟
به خاطر غیرت و ناموس او را کشتم.
بعد چه کردی؟
خانوادهام صبح فهمیدند مرده و تهدیدشان کردم سکوت کنند. به کلانتری زنگ زدم و بعد حضوری رفتم و به دروغ گفتم آنقدر خودزنی کرده که مرده است. ماموران آثار خفگی و ناخنهای شکستهام را که داخل گردنش رفته بود دیدند و فهمیدند قاتلم و بازداشت شدم.
نظر شما