زنم با ماشین مدل بالایم مسافرکشی می کند/ ساحل فقط می خواهد به آرایشگاه برود

زنم با ماشین مدل بالایم مسافرکشی می کند/ ساحل فقط می خواهد به آرایشگاه برود

​مرد جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: پنج سال است که با ساحل ازدواج کرده‌ام. من وضع مالی خوبی دارم. مدیر مالی یک شرکت هستم و درآمدم هم خوب است. ساحل اما سر کار نمی‌رفت، بااین‌حال کلی خرج داشت که همه را من تامین می‌کردم.

به گزارش 9 صبح؛دعوای زوج جوان بر سر مسافرکشی زن جوان در نهایت به تصمیم آنها برای پایان زندگی مشترک انجامید.

مرد جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: پنج سال است که با ساحل ازدواج کرده‌ام. من وضع مالی خوبی دارم. مدیر مالی یک شرکت هستم و درآمدم هم خوب است. ساحل اما سر کار نمی‌رفت، بااین‌حال کلی خرج داشت که همه را من تامین می‌کردم.

از آرایشگاه و کلاس‌های مختلفش گرفته تا حتی عمل‌های زیبایی و جراحی‌هایش. اوایل هیچ شکایتی نداشتم و تمام هزینه‌هایش را تامین می‌کردم. تا این‌که چند وقت پیش ساحل گفت که می‌خواهد آرایشگاه برود و من باید برایش پول واریز کنم. او مبلغ خیلی زیادی را گفت. من هم عصبانی شدم و گفتم تو که تازه آرایشگاه بودی چقدر پول‌هایت را اسراف می‌کنی. من به ساحل گفتم دیگر بس است.

کمی از هزینه‌هایت کم کن. در این گرانی، ممکن است ما هم کم‌بیاوریم و باید از این به بعد صرفه‌جویی کنیم، ولی ساحل چنان جنجالی به‌پا کرد که من شوکه شدم. او گفت که وظیفه من است به او پول بدهم و اگر پول ندهم، خودش کار می‌کند و هزینه‌های شخصی‌اش را تامین می‌نماید.

آن شب تصور می‌کردم ساحل از روی عصبانیت این حرف‌ها را زده است، ولی مدتی که گذشت در کمال ناباوری فهمیدم که ساحل در تاکسی‌اینترنتی ثبت‌نام کرده و مسافرکشی می‌کند. آن‌هم با ماشین مدل‌بالایش؛ خیلی تعجب کردم.

مسافرکشی شغل بدی نیست اما خطرناک است که مردم را سوار این خودرو کند. او با من لجبازی کرد و برای تامین هزینه‌های آرایشگاهش دست به این کار زد. از رفتارهایش شوکه شدم. تمام این سال‌ها بهترین زندگی و امکانات را برایش فراهم کردم اما او با یک‌بار غر زدن، تمام خوبی‌های مرا نادیده گرفت و سعی کرد این‌گونه از من انتقام بگیرد. برای همین من هم دیگر نمی‌خواهم در کنار چنین زن قدرنشناسی زندگی کنم.

در ادامه، همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی، شوهرم دروغ می‌گوید. او در همه این سال‌ها هربار که برای کارهای شخصی‌ام از او پول می‌خواستم مرتب غر می‌زد. هربار می‌خواهم به آرایشگاه بروم باید با او جنگ و دعوا کنم.

بارها از او خواستم که ماهانه مبلغی به حسابم واریز کند که من مجبور نباشم برای همه کارهایم مرتب سراغش بروم و از او پول بخواهم، ولی او قبول نکرد. می‌گفت هربار پول خواستی به من بگو اما هربار هم غر می‌زد، مخصوصا برای آرایشگاه؛ بار آخر دیگر از دستش خسته شدم. تصمیم گرفتم برای خودم درآمدی داشته باشم.

این شد که در تاکسی‌اینترنتی ثبت‌نام کردم. به نظرم اصلا ایراد ندارد که من هم مسافرکشی کنم. حداقل پول آرایشگاه و مصارف شخصی‌ام تامین می‌شود. ولی همسرم این موضوع را چنان بزرگ کرد که هردو تصمیم به جدایی گرفتیم.

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست با یک مشاور خانواده مشورت کنند.

وب گردی

    نظر شما