برای مشاوره رفتم که زندگیم سیاه شد/ تصاویر زشت و زننده مرا برای همسرم فرستاد
حقیقت ماجرا این بود که هنوز یاد نگرفته بودم در برابر ناملایمات و تلخکامیهای روزگار و تنگناهای زندگی مشترک مقاومت کنم و در کنار همسرم قرار بگیرم تا با یکدیگر بر مشکلات تکراری و روزمره فائق بیاییم.
زن ۲۵ ساله درباره ماجرای تلخ و تاسف بار گفت: دو سال بیشتر از آغاز زندگی مشترکم با «رضا» نمیگذشت که روزی به خاطر یک موضوع پوچ و بیهوده با هم به مشاجره پرداختیم.
در همین هنگام همسرم کلمهای به کار برد که من احساس کردم قصد توهین و تحقیر مرا دارد.
آن قدر دختر احساساتی و زودرنجی بودم که این موضوع را جدی گرفتم و از آن روز به بعد قهر و آشتیهای ما شروع شد و من از این کلمه به عنوان اهرمی برای ابراز ناراحتیهایم استفاده میکردم.
اما حقیقت ماجرا این بود که هنوز یاد نگرفته بودم در برابر ناملایمات و تلخکامیهای روزگار و تنگناهای زندگی مشترک مقاومت کنم و در کنار همسرم قرار بگیرم تا با یکدیگر بر مشکلات تکراری و روزمره فائق بیاییم.
خلاصه، این اختلافات جزئی که در هر زندگی مشترکی وجود دارد برای من معمایی پیچیده بود که نمیتوانستم به راحتی آن را حل کنم!
به همین دلیل هم مدام و بر سر هر موضوعی حتی تاخیر چند ساعته همسرم یا خرید مایحتاج زندگی به جدل و درگیری لفظی ادامه میدادم تا این که حدود یک سال قبل زمانی که در فضاهای مجازی جست وجو میکردم ناگهان به صفحهای رسیدم که در آن افرادی شبیه من مشکلات روزمره خود را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند و مردی هم به عنوان مشاور و کارشناس مسائل خانوادگی و زناشویی به سوالات آن ها پاسخ میداد.
برای دقایقی به مطالعه مشکلات مطرح شده و راهکارهایی پرداختم که در این گروه اجتماعی به کاربران ارائه میشد.
خیلی از دختران و زنان جوان بیپرده از مسائل و تلخکامیهای زندگی مشترکشان سخن میگفتند. من هم که بسیاری از درددلها و نگرانیها را شبیه زندگی خودم میدیدم، در یک لحظه تصمیم گرفتم مشکلاتم را برای آن مشاور بازگو کنم شاید راهکاری برای رهایی از وضعیت به من هم ارائه بدهد. ناخواسته دستم روی صفحه کلید گوشی تلفن لغزید و با متن کوتاهی ماجرای اختلاف خانوادگی ام با «رضا» را برای «ادمین» نوشتم! چند ساعت بعد بود که پیامی از سوی مدعی مشاورههای خانوادگی برایم ارسال شد و از من خواست تا جزئیات بیشتری بنویسم.
با آغاز این گفت وگوی مجازی، چندین ساعت به صورت پیامکی سیر تا پیاز مشکلاتم را برایش نوشتم و او نیزمدام سوالات دیگری مطرح میکرد و سپس راهکارهایی برای بهبود روابط عاطفی و اخلاقی بین من و همسرم ارائه میداد. بعد از گذشت حدود یک هفته از این ارتباطهای مجازی در نهایت به من گفت: شاید شما جذابیت ظاهری ندارید و همسر شما از این موضوع رنج میبرد! این جمله او در حالی همچون پتکی سنگین بر سرم فرود آمد که از من خواست تصویری از خودم را برایش ارسال کنم.
من هم که احساس میکردم با این جمله خیلی تحقیر شده ام، بیدرنگ تصویری بدون حجاب و به صورت سلفی گرفتم و برای او فرستادم اما دیگر پاسخی نداد! خیلی نگران شدم و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفت با خودم میاندیشیدم شاید او راست میگوید.
چند بار دیگر پیام دادم که چرا پاسخم را نمیدهی؟ در همین هنگام بدون تعارف برایم نوشت: «من محو زیبایی تصویر زنی شدم که هر کسی آرزویش را دارد! ولی همسر شما ناسپاس است!» با این جمله انگار قند در دلم آب شد و حس غرورآمیزی وجودم را لرزاند!
این بود که تا به خود آمدم یک ماه از ارسال پیامهایی میگذشت که دیگر هیچ ارتباطی به مشکلات خانوادگی من نداشت.
در این مدت با چرب زبانی و تعریف و تمجیدهای او تصاویر بیشتری از خودم به همراه جملاتی محبت آمیز برایش میفرستادم تا این که حدود ۲ ماه قبل پیامی تهدیدآمیز برایم ارسال کرد که آیدی صفحه تلگرام همسرم را دارد و اگر مبلغ هنگفتی پرداخت نکنم آن تصاویر و پیامها را برای او ارسال میکند! این در حالی بود که نخواستم بیشتر از این فریب آن شیاد حیله گر را بخورم و پولی هم به او ندادم.
مشاور قلابی هم تهدیدش را عملی کرد و همه تصاویر زشت و زننده را برای همسرم فرستاد به طوری که زندگی مرا به نابودی کشاند و حالا با این رسوایی بزرگ همه اطرافیانم به چشم زنی هرزه و فاسد به من مینگرند و …
نظر شما