کتک زدن نانوای بیچاره توسط آقای بخشدار در اردبیل

کتک زدن نانوای بیچاره توسط آقای  بخشدار در اردبیل

قصه از این قرار است که یک نانوا به دلیل قطع سهمیه آرد نانوایی خود، به بخشداری هیر که یکی از توابع اردبیل است مراجعه می نماید تا علت این ماجرا را پیگیری کند. اما انگار این مراجعه و شکایت چندان باب طبع جناب بخشدار نبوده لذا با نانوا درگیر می شود.

به گزارش 9 صبح؛ بر اساس اخبار، نانوایی بدلیل قطع سهمیه‌ آرد نانوایی‌اش به بخشداری هیر (از توابع اردبیل) مراجعه می‌کند تا دلیل این اتفاق را جویا شود.

بر اساس اخبار، نانوایی بدلیل قطع سهمیه‌ آرد نانوایی‌اش به بخشداری هیر (از توابع اردبیل) مراجعه می‌کند تا دلیل این اتفاق را جویا شود. این مراجعه و شکایت از قطع سهمیه آرد به مذاق آقای رئیس خوش نمی‌آید و بخشدار با ضرب و شتم، حسابی از خجالت نانوا در می‌آید.

قصه از این قرار است که یک نانوا به دلیل قطع سهمیه آرد نانوایی خود، به بخشداری هیر که یکی از توابع اردبیل است مراجعه می نماید تا علت این ماجرا را پیگیری کند. اما انگار این مراجعه و شکایت چندان باب طبع جناب بخشدار نبوده لذا با نانوا درگیر می شود.

شنیدن ماجرا از زبان نانوا

 اما با این نانوا که سید داوود صفوی نام دارد مصاحبه ای را ترتیب داده که نانوا در آن ماجرا را چنین شرح می دهد: به فرمانداری صنعت-معدن مراجعه کردم. آنجا به من اعلام کردند که بخشداری سهمیه شما را قطع کرده است. در فرمانداری و سازمان صنعت معدن به من گفتند که یک استشهاد محلی بنویسم و شورا هم تایید کند. بعد این استشهاد را به بخشداری تحویل دهم تا سهمیه قطع شده مجددا بازگردد.

کتک زدن نانوای اردبیلی

استشهادنامه را به بخشداری بردم و به آقای بخشدار گفتم سهمیه ما کم است. روزانه 25 عدد نان به کسی نمی رسد. مردم ناراضی هستند و شاکی شده اند. می گویند یا نانوایی را ببند یا اگر نانوایی باز است به همه مردم نان بده.

وقتی حرفم را زدم بخشدار گلویم را گرفت

خدا شاهد است بعد از زدن حرف ها، بخشدار بلند شد و از گلویم گرفت. من احترام صندلی بخشداری را نگه داشتم و بدون اینکه دست بلند کنم، فرار کردم.

بعد از اینکه از اتاق بیرون زدم، بخشدار فریاد زده و به کارمندانش گفت که او را بگیرید و نگذارید … فرار کند. به حضرت عباس قسم در راهرو مرا گرفت و فحاشی کرد. کارمندها شاهد ماجرا بوده اند. کاش دوربینی آنجا باشد تا اوضاع را ببینید. 

پزشکی قانونی هم رفتم اما هنوز جوابش نیامده

به هر حال بخشدار رسید و دستم را محکم فشار داد. مرا مورد ضرب و شتم قرار داده و از گلویم تا حد خفگی گرفت. دندانم زبانم را برید و یکی از دندان هایم شکست. گلویم آنچنان زخمی شد که 5 روز غذا نتوانستم بخورم. پزشک قانونی هم رفتم اما هنوز جوابش نیامده و گفته اند که جواب را به پاسگاه می دهند. 

سواد ندارم. مردم از این ماجرا ناراحت شده و در فضای مجازی منتشر کرده اند. چرا بخشدار باید با ارباب رجوع اینگونه برخورد کند. من خطایی نداشته ام. آدمی که کس و کار ندارد باید او را زیر پا له کنند؟

آقای بخشدار شما برای مردم کار می کنید 

اولین چیزی که با شنیدن این خبر تاسف بار در ذهن نقش می بندد، این است که افرادی در جایگاه یک بخشدار، روی کار آمده اند تا به امور مردم رسیدگی کنند. لذا علاوه بر اینکه حقوق مادی این شغل را دریافت می کنند، موظف به رعایت حرمت چیزی به مراتب ارزشمندتر، به نام اعتماد مردم هستند. اکنون این  بخشدار چه کار دیگری جز رسیدگی به امور مردم را بر عهده دارد که حتی تاب یک سوال ساده را هم نیاورده و به چنان مرحله ای می رسد که دست روی خلق خدا بلند کند؟!

پاسخ سوال ضرب و شتم است؟!

کاری با این موضوع هم نداریم که به جد، 25 عداد نان در تولید یک روزه ی نانوانی مقدار بسیار پایینی است که آن هم نیاز به پاسخگویی و شفاف سازی دارد. اما حتی اگر بخواهیم فرض را بر این بگذاریم که مطالبات این نانوا و یا هر مراجعه کننده دیگری غیر قابل پذیرش باشد نیز آیا پاسخش ضرب و شتم است؟! آیا بهتر نیست که ابتدا به ساکن حرف و خواسته ی افراد شنیده شود، مورد ارزیابی و کارشناسی قرار گرفته و اگر پذیرفتی نبود در خصوص آن شفاف سازی انجام گیرد و دلایل محکمه پسندی نیز ارائه شود؟! /برترینها

 

وب گردی

    نظر شما