شوهرم مست بود که دوستش بالای سرم آمد و به من تعرض کرد...

شوهرم مست بود که دوستش بالای سرم آمد و به من تعرض کرد...

نیمه شب دوست شوهرم که در خانه ما بود وارد اتاق خواب شد و دستانش را بردهانم گرفت وبه من تجاوز کرد شوهرم که مست بود بی تفاوت از این ماجرا گذشت تا اینکه من تصمیم گرفتم دست به خودکشی بزنم.

به گزارش 9صبح ، ملیکا 23 ساله با صورتی برافروخته وارد کلانتری شد درحالیکه اشک از چشمانش سرازیر بود مقابل میز مشاور نشست و گفت: مدت 5 سال است ازدواج کردم و یک فرزند پسر یکساله دارم با همسرم دوست بودم که هرچه قدر برادرم گفت که این مرد به درد تو نمی خورد و تحقیقاتی که از وی کرده بود مردم در موردش به بدی یاد کردند ولی من اصرار به این ازدواج داشتم و میگفتم من را دوست دارد می توانم درستش کنم تا اینکه بدون توجه به رضایت خانواده ام با وی ازدواج کردم دائما مشروبات الکلی استفاده می کرد و دوستانش را به خانه می آورد و هرچه قدر مخالفت می کردم توجهی نمی کرد و اسرار داشت که دوستانم مثل برادرم هستند و به آنها اطمینان دارم . چندین بار خواستم برای قهر به خانه پدرم بروم ولی روی برگشت را نداشتم تا اینکه یک شب که همسرم دوستش را به خانه آورده بود و مشروبات الکی مصرف کردند و دیگر در حال طبیعی خود نبودند.

دوستش در خانه ما خوابید و همسرم هم بی توجه به این مسئله خوابید نیمه شب ناگهان متوجه شدم که دوستش بالای سرم است و دهانم را گرفت که اگر حرفی بزند آبرویش را می برد و مرا مورد تجاوز قرار داد چندین روز بعد مسئله را به همسرم گفتم وی اظهار می کرد که از بس فکر و خیال میکنی توهم زدی من به دوستم اطمینان دارم از بی توجهی همسرم و از اینکه چرا دوستش این بلا را سرم آورد به فکر خودکشی افتادم دائما می گفتم که باید خودم را بکشم کسی حرفم را باور نمی کند تا اینکه بعد از اینکه اقدام به خودکشی کردم و ناموفق بودم همسرم مسئله را جدی گرفت و از دوستش شکایت کرد و به همین خاطر به کلانتری آمدم.

نگاه کارشناسی

سرگرد زینب حمزه لویی کارشناسی ارشد روانشناسی

مراجع خانمی 23 ساله که در خانواده ای پرجمعیت  به دنیا آمده در خانواده ای متعصب از دوران کودکی ارتباط خوبی با پدر نداشته و پدر بی توجه به اینکه فرزندان را از حمایت عاطفی برخوردار کند با پرخاشگری با آنها برخورد می کرده و همیشه بیان می کرده که کاش شما ها را نداشتم و به خاطر همین مراجع با جنس مخالف ارتباط دوستی برقرار کرده و برای فرار از مشکلات خانواده ی سرد و بی روح اقدام به ازدواج با فردی نامناسب نموده از لحاظ تحصیلی در سطح ضعیف بوده در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کرده و در سن پایین اقدام به ازدواج کرده است. نبود فضای حمایتی و عاطفی به خصوص جو گرم و صمیمی بین اعضای خانواده باعث وابستگی نا ایمن فرزند به جنس مخالف و ایجاد پیوند عاطفی نادرست می شود در پی این دوستی و با توجه به کمبود اعتماد به نفس و خلا هایی که در فرد وجود دارد باعثازدواج ناموفق شود نداشتن مهارت جرات ورزی و حل مسئله ناتوانی در برقراری رابطه مناسب با والدین ، نداشتن اعتماد به نفس و احساس خود کم بینی وجود تعارض در خانواده و بی مهری والدین نسبت به فرزندان از مهم ترین دلایل ارتباط با جنس مخالف و گرفتار شدن در اینگونه مسایل می باشد و راحل نادرست و ازدواج غلط و عدم بیان مشکل به صورت قاطع و ناتوانی در حل مشکل  در مراجع موجب اقدام به خودکشی شده است.

افسردگی شدید به دلیل ازدواج غلط، عدم ارضای نیازهای روحی و عدم مهارت در گفتگو، کمبود محبت از سوی همسر به دلیل دائما خمر بودن، برآورده نشدن، نیازهای روانی و عاطفی، احساس ناامیدی، عدم اعتماد به نفس، استفاده از مهارت های مقابله ای هیجان مدار ناسالم ازجمله دلایل خودکشی این کیس می باشد.

وب گردی

    نظر شما