چرا دانشجوی دانشگاه تهران خودکشی کرد؟

چرا دانشجوی دانشگاه تهران خودکشی کرد؟

در گفت‌وگو با دانشجویان چند دانشگاه مادر واکاوی شد.

به گزارش 9 صبح،علیرغم بیانیه معاون دانشجویی دانشگاه تهران درباره نقش استاد و همچنین تشکیل کمیته حقیقت‌یاب، نه نام استاد فاش و نه از کار تعلیق شده است. از طرفی اگر دانشگاه به این سطح از آگاهی و یقین درباره آنچه بر این دانشجو گذشته رسیده که به طور رسمی بیانیه می‌دهد، اصلا دلیل تشکیل کمیته حقیقت‌یاب مرکز سوال است و بیانیه اولیه این دانشگاه را به حاشیه می‌برد. با این حال بر فرض قبول گزاره اول و نقش استاد، برخلاف «عادی» بودن این دخیل بستن استاد به کوشش‌های علمی دانشجو در فضای دانشگاهی ا یران، نمی‌توان از ضدعلمی، ضداخلاقی و کاذب بودن چنین پژوهش‌هایی که با هدف تولید علم انجام می‌شود، به سادگی گذشت!

خودکشی، فعل پرتکرار این روزهاست که طبق اعلام رسمی دانشگاه تهران، حال منجر به مرگ یکی از دانشجویان این دانشگاه شده است. نامش «زهرا جلیلیان» بود. ۳۰ ساله و دانشجوی دکتری رشته برق در دانشکده فنی دانشگاه تهران. در مورد مرگ او اما روایت‌های متفاوتی مطرح است‌.

چکیده اظهارات معاون دانشجویی دانشگاه تهران می‌گوید، مساله اضافه کردن نام نفر سوم در مقاله بوده و «پای استاد در میان است».

استاد راهنما معتقد است جلیلیان با نویسنده دوم مقاله به مشکل خورد و خواست نام خودش از مقاله حذف شود.

نویسنده دوم که خود کارشناسی ارشد رشته برق در همان دانشگاه بود اما می‌گوید این مقاله حاصل یک همکاری بود و پس از صحبت و حل اختلافات، قرار شد به شکل یک پارچه و با اسم هر دو نفر چاپ و ثبت شود و روز چهارشنبه همین اتفاق هم افتاد. او می‌گوید تمام اسناد همکاری و نقش‌اش در این مقاله موجود است که به کمیته حقیقت‌یاب ارائه خواهد داد.

برخی دانشجویان دانشگاه تهران در اظهاراتشان که در برخی رسانه‌ها منتشر شده اما به طور کل گزاره خودکشی به خاطر اختلاف بر سر یک نام در مقاله را رد می‌کنند. چراکه در سیستم دانشگاهی ایران، حذف و اضافه نام افراد در مقالات علمی با مشورت و صلاح‌دید اساتید، یک روال معمول است و تقریبا تمام دانشجویان در مقاطع تحصیلی متفاوت با آن مواجه شده‌اند.

از یقین دانشگاه تهران تا تشکیل کمیته حقیقت‌یاب!

علیرغم اعلام معاون دانشجویی درباره نقش استاد و همچنین تشکیل کمیته حقیقت‌یاب، نه نام استاد فاش و نه از کار تعلیق شده است. از طرفی اگر دانشگاه به این سطح از آگاهی و یقین درباره آنچه بر این دانشجو گذشته رسیده که به طور رسمی بیانیه می‌دهد، اصلا دلیل تشکیل کمیته حقیقت‌یاب مرکز سوال است و بیانیه اولیه این دانشگاه را نیز به حاشیه می‌برد. با این حال بر فرض قبول گزاره اول و نقش استاد، علیرغم «عادی» بودن این دخیل بستن استاد به کوشش‌های علمی دانشجو در فضای دانشگاهی ایران، نمی‌توان از ضدعلمی، ضداخلاقی و کاذب بودن چنین پژوهش‌هایی که با هدف تولید علم انجام می‌شود، به سادگی گذشت! از طرف دیگر، گفت‌وگویی که «فراز» با دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه‌های مادر انجام داده نشان می‌دهد که نحوه مواجهه دانشجویان با این موضوع متفاوت است‌.

اعتبار استاد، چاپ مقاله و آینده دانشجو

علی، دانشجوی دکتری ادبیات در دانشگاه تربیت مدرس است. او درباره نقش اساتید راهنما در ثبت مقاله به «فراز» می‌گوید: «مقالات در مقطع دکتری، مأخوذ از پایان‌نامه هستند و برای اینکه دانشجو مجوز دفاع از آن را داشته باشد، باید دست کم یک مقاله چاپ کند. درواقع نویسندگان یک مقاله علمی، یک تیم هستند که میزان شراکت‌شان در کار پژوهشی، به درج نام‌شان در ابتدای مقاله اولویت می‌دهد. نویسنده باتجربه‌تر یک مقاله که معمولا نامش پایان لیست می‌آید، وظیفه دارد که قبل از ارسال مقاله تمام بررسی‌ها را انجام دهد. این کار شامل ترتیب درج نام نویسندگان مقاله نیز هست. چراکه ممکن است در پایان روند انجام یک پژوهش علمی، کمی مرز مشارکت‌ها کمرنگ شود که مدیریت آن بر عهده استاد راهنما یا همان فرد باتجربه است».

او ادامه می‌دهد: «مساله اینجاست که برای چاپ مقاله نقش استاد راهنما کلیدی است و دفاع از پایان‌نامه هم منوط به چاپ مقاله است. در واقع اعتبار و نام استاد راهنماست که مجلات را مجاب می‌کند تا مقاله شما به عنوان دانشجویی که از او شناختی ندارند را چاپ کنند. این نقش کلیدی گاهی می‌تواند به اهرمی برای فشار تبدیل شود چراکه طبیعتا آینده علمی و کاری دانشجو را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد».

علی درباره نقش مقالات در رزومه اساتید می‌گوید: «هر مقاله‌ای که با نام یک استاد چاپ شود، یک امتیاز علمی را برای او رقم خواهد زد و بر درجه علمی‌اش تاثیر خواهد گذاشت. از مربی تا استادیار، دانش‌یار و استاد تمام؛ درجه‌ علمی که هرچه بالاتر برود امکانات و مزایای بیشتری برای استاد خواهد داشت».

از بهره‌کشی علمی تا دورخیز برای ریاست!

نرگس، دانشجوی ارشد دانشگاه الزهرا است. او درباره فشاری که دانشجو را مجاب به درج‌ نام، حتی اگر نقشی در تدوین مقاله علمی نداشته باشد به «فراز» می‌گوید: «برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و قبل از رسیدن به مرحله دفاع از پایان‌نامه، اهرم فشار نمره است و ارائه مقاله، یک کار کلاسی تعریف و برای آن نمره در نظر گرفته می‌شود که برای چاپ آن در نشریه‌های علمی و پژوهشی معتبر اگر نام استاد در لیست نویسندگان نباشد اصلا مقاله چاپ نمی‌شود. حتی اگر استاد کمترین نقشی در نگارش و انجام آن نداشته باشد».

نرگس ادامه می‌دهد: «این کار برای استاد جدا از ترقی مقام نفع مهم‌تری دارد. مثلا یکی از اساتید ما که هر ترم از دانشجویان مقاله می‌خواست و اصرار برای فرستادن برای چاپ نیز داشت، بعدها از اساتید دیگر شنیدیم که می‌خواهد برای ریاست در دانشکده اقدام کند. به همین دلیل تعدد مقاله در رزومه اساتید بسیار مهم است».

این نه بهره‌کشی که بهره‌وری دو طرفه است

نگین، کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه تهران گذرانده و حال در دانشگاه مک گیل کانادا در مقطع دکتری در حال تحصیل است. او فرض خودکشی به خاطر درج یک نام در مقاله را دور از ذهن می‌داند و به «فراز» می‌گوید: «طبق بحثی که درباره همین حادثه تلخ دانشگاه تهران با هم‌دانشگاهی‌هایم در مک‌گیل داشتم و با توجه به اینکه آن‌ها از ملیت‌های مختلف هستند و در دانشگاه‌های متفاوتی در دنیا تحصیل کرده‌اند، می‌توانم بگویم خودکشی برای درج نام کمی محل سوال و عجیب است. اینجا نام یک پروفسور به عنوان استاد شما، هرچند نقش چندانی هم در تدوین مقاله نداشته باشد علاوه بر امکان چاپ در نشریات معتبر علمی سبب می‌شود در سایت‌های پژوهشی نیز مقالات شما منتشر و بیشتر دیده شود. این یک همکاری با سود دوطرفه هم برای استاد و هم دانشجو است و نمی‌توان به آن بهره‌کشی گفت. من اینجا می‌توانم یک سایت بسازم و مقالاتم را در آن منتشر کنم. به عنوان یک دانشجوی گمنام چقدر شانس این را دارم که مقاله‌ای که برایش انرژی و زمان گذاشتم به ثمر برسد یا خوانده و دیده شود؟ حال آنکه معرفی از سمت استاد درواقع استفاده از اعتبار او به نفع من هم می‌تواند تلقی شود‌. در این روند اگر بهره‌وری هم باشد دوطرفه است. در تهران نیز این یک روال معمول بود که دانشجویان با آن مشکلی نداشتند».

در نهایت اما، سکوت خانواده «زهرا جلیلیان»، انفعال وزارت علوم و روایت‌های پراکنده از بطن دانشگاه تهران و آنچه بر این دانشجوی ۳۰ ساله گذشت، سبب می‌شود که پیش از کمیته حقیقت‌یاب، گمانه‌زنی‌ها و فرضیات در فضای مجازی فرمان کنترل این حادثه در اذهان عمومی را به دست بگیرند و از حاشیه به متن بیایند. روندی که نتیجه‌ آن هرچه باشد، بی‌مسئولیتی، سکوت و عدم تمایل مسئولان به شفاف‌سازی، تجربه مردم از حوادث دانشگاه‌ها طی سال‌های اخیر تا این‌لحظه و همچنین نحوه عبث مواجهه مسئولان با این مسائل در  آن دخیل خواهد بود!

    نظر شما