پدرش گفت قتل را گردن نگیر /از علت زخم ها بی خبرم!

پدرش گفت قتل را گردن نگیر /از علت زخم ها بی خبرم!

ویهان براثر شکنجه های بی رحمانه نامادری اش بدنی کبود و پراز زخم داشت و در نهایت با خوردن قرص فوت کرد.

به گزارش 9 صبح ؛ نامادری ویهان، کودکی که چند ماه قبل به طور مشکوکی در مشهد کشته شده و بعد از آن موضوع کودک‌آزاری نیز لو رفته بود، با دستور قاضی صادق صفری، بازپرس ویژه قتل، به شعبه ۲۰۸دادسرای عمومی مشهد منتقل شد. در این جلسه بازپرسی، مقام قضایی اتهام قتل «ویهان» هفت‌ساله بر اثر مصرف قرص را مطرح و خطاب به نامادری اعلام کرد که نتایج سم‌شناسی و اقدامات کارشناسان پزشکی قانونی نشان داده که کودک قرص خورده است و این احتمال وجود دارد که بر اثر عوارض دارو جان باخته باشد. در این جلسه « نجمه.خ» فرصت داشت تا از خودش دفاع کند و به اتهاماتی که علیه او بود، پاسخ بدهد.

قتل+ویهان+به+دست+نامادری

زن جوان پیچیده در چادر سورمه‌ای‌رنگ زندان، مقابل بازپرس ویژه قتل نشسته بود. او در پاسخ به اینکه آیا خودش قرص را به کودک داده است، مدعی شد که این‌کار را نکرده و قرص توی کیفش روی دراور بوده است.

من قرص را ندادم

مقام قضایی یک‌بار دیگر از متهم خواست تا حقیقت را بگوید که زن جوان باز هم مدعی شد که او قرص را نداده است. پاسخی که تبدیل به سؤال بعدی شد و قاضی صفری پرسید در لحظه حادثه به‌غیراز او و کودک هیچ‌کس دیگری در منزل نبوده است، باید یک نفر قرص را به کودک داده باشد که متهم سکوت کرد.

در ادامه مقام قضایی اعلام کرد، مستنداتی وجود دارد که نشان می‌دهد او قرص را به کودک داده است، اما زن باز هم انکار کرد.

بله، کار من بود

در همین شرایط بود که قاضی صفری صوتی از تماس زن جوان با اورژانس در روز حادثه را پخش کرد که نشان می‌داد زن پس از تماس با اورژانس به‌صراحت اعلام کرده که بچه قرص خورده است. متهم با شنیدن این فایل صوتی بلافاصله از مقام قضایی خواست صوت را قطع کند و با صدای بلند گفت: صدا را قطع کنید، یادآوری خاطرات آن روز اذیتم می‌کند. بله، من قرص را دادم.

قتل+ویهان+7+ساله

این موضوع اعتراض بازپرس جنایی را به همراه داشت و خطاب به زن پرسید: چرا از روز اول راستش را نگفتی؟ گذشته از فایل صوتی، تو همان روز در گوشی‌ات وارد گوگل شده‌ای و درمان تشنج را جست‌و‌جو کرده‌ای.

پدرش گفت گردن نگیرم

نامادری این‌بار مدعی شد که محمد(همسرش) از او خواسته چیزی را گردن نگیرد و این موضوع را مخفی کند.

این موضوع تعجب قاضی صفری را به همراه داشت و پرسید که اگر همسرت این را به تو گفته، چطور از تو به‌خاطر مرگ فرزندش شکایت کرده است؟

زن برافروخته از اقدام همسرش با صدایی بلند گفت: دستش درد نکند، چهار سال بچه‌اش را جمع کردم این هم مزد زحمت‌هایم بود. ویهان را پیش خواهرهایش گذاشته بود، خودم گفتم بیاورد پیش ما. وقتی بچه را آورد، پدرش را دایی صدا می‌کرد. در این چهار سال یکی نگفت دستت درد نکند.

قرص را از کجا آوردی؟ زن در پاسخ به این سؤال، مدعی شد که قرص از همسرش بوده اما نتایج تحقیقات نشان می‌داد که قرص مخصوص کودکان بوده است و با طرح این موضوع، پاسخ داد: موقعی که ویهان تشنج کرد، شب بود. محمد من و بچه‌اش را توی روستا (توس۹۷) رها کرده بود، بدون ماشین چطور می‌توانستم از خانه بیرون بروم و قرص بخرم. این‌ها خانوادگی سابقه تشنج دارند.

بازپرس جنایی پرسید: این قرص مخصوص کودکان است، چرا همسرت استفاده می‌کند؟

زن مدعی شد که نمی‌داند و از خود محمد باید بپرسید.

کودک، شرّی می‌کرد

در اینجا موضوع به‌سمت کودک‌آزاری که یکی دیگر از اتهامات پرونده است، کشیده شد. نتایج پزشکی قانونی نشان می‌دهد که سرتا پای کودک هفت‌ساله کبود بوده و جای سیگار داغ هم روی تنش دیده می‌شده است. از همه مهم‌تر موضوع بستن پای کودک با طناب بود، به طوری که جای طناب روی مچ هر دو پا سیاه شده بود و نشان می‌داد که مدت‌های زیادی این کودک مورد آزارهای جسمی شدید قرار گرفته است.

بازپرس جنایی از زن خواست تا درباره کودک‌آزاری توضیح بدهد که زن دوباره برآشفت و گفت: من کاری نکرده‌ام و بچه را نزده‌ام. نمی‌دانم چرا جای زخم سیگار دارد.

قاضی صفری پرسید: چرا پاهای بچه کبود است؟ این‌بار زن سعی نکرد نقش خودش را انکار کند و مدعی شد: ویهان گرایش به مواد داشت، پدرش او را معتاد کرده بود و هر وقت سر بساط می‌نشست بچه هم دوروبرش می‌چرخید. جلو تلویزیون پایش را بستم که به‌سراغ پدرش نرود. خود بچه شرّی می‌کرد و پایش را سوزانده بود و من آن را پانسمان کردم. اصلا کاشکی ازدواج نمی‌کردم. بچه دو و نیم ساله بود که وارد خانه‌ام شد. من از عمد هیچ کاری نکرده‌ام.

بازپرس جنایی پرسید: از عمد کاری نکرده‌ای؟ پاهای کودک را چنان بسته‌ای که جای طناب روی پاهایش کبود است، کودک از سر تا پا جای زخم‌های کهنه دارد، چطور می‌گویی او را کتک نزده‌ای و به او رسیدگی هم می‌کرده‌ای؟

می‌خواستم ویهان را بکشم

زن که انگار پاسخی برای این موضوع نداشت، اظهار کرد که اگر می‌خواستم ویهان را بکشم، چرا به اورژانس زنگ بزنم. می‌توانستم بروم و قبرستان پشت خانه دفنش کنم. چرا روز اول آمدم اینجا و از شما خواستم اجازه بدهید تا جسد را برای دفن از پزشکی قانونی تحویل بگیرم که شما گفتید خدا خیرت بدهد، با اینکه نامادری هستی دنبال کارهای این کودک افتاده‌ای.

قاضی صفری در پاسخ به این اظهارات گفت: اتفاقا احساس کردم که یک جای کار می‌لنگد و بلافاصله از پزشکی قانونی خواستم تا بدن کودک را معاینه کنند که گفتند سرتا پای کودک سیاه و کبود است و نشانه‌های کودک‌آزاری گسترده‌ای دارد.

«من دیگر حرفی ندارم بزنم.» آخرین جمله زن بود. بازپرس جنایی در ادامه با اعلام اینکه باید درباره عوارض قرص و همچنین آثار کودک‌آزاری‌ تحقیق شود تا دقیقا مشخص گردد که این‌ها می‌توانسته منجر به فوت شود یا نه؟ ادامه جلسه را به زمان دیگری موکول کرد.

وب گردی

    نظر شما