وقتی فهمید با زنش رابطه دارم به سراغم آمد/ نمیخواستم بمیرد...

وقتی فهمید با زنش رابطه دارم به سراغم آمد/ نمیخواستم بمیرد...

مرد جوان در دادگاه اتهام اجیر کردن سه نفر برای قتل را نپذیرفت.

به گزارش 9 صبح ؛ قتل مرد جوان به نام کیوان در شمال تهران اتفاق افتاد. ماموران با تماس تلفنی شهروندان به محل حادثه رفتند و متوجه شدند مرد جوانی خون‌آلود روی زمین افتاده است. هرچند امیدی به زنده ماندن جوان نبود اما ماموران او را به بیمارستان رساندند و دقایقی بعد کیوان جان سپرد.

همسر کیوان به ماموران گفت: روز حادثه همسرم با من تماس گرفت و گفت به محل کارم می‌آید تا با هم به خانه برگردیم. من هم قبول کردم. وقتی به سمت جایی که شوهرم گفته بود منتظر می‌شود رفتم، او را خون‌آلود دیدم. ماموران با بررسی تلفن همراه مقتول متوجه شدند او از مدتی قبل با جوانی به نام پوریا که موزیسین است، اختلافاتی داشته و حتی او را کتک زده و اتومبیلش را خراب کرده است.

پوریا بازداشت شد اما ادعا کرد از مرگ کیوان خبر ندارد. این در حالی بود که همزمان ماموران متوجه شدند پوریا با دو مرد سابقه‌دار در تماس بوده است. ضمن اینکه عکس‌های به‌دست‌آمده از دوربین‌های مداربسته در محل نشان می‌داد عاملان حمله به کیوان با ماسک در محل حاضر شده‌ بودند.

وقتی پوریا خود را در بن‌بست دید اعتراف کرد و گفت: هرچند با کیوان اختلافاتی داشتم، راضی به مرگ او نبودم. دو نفری که اجیر کردم برای این بود که او را بزنند.

متهم گفت: وقتی کیوان متوجه شد من با همسرش ارتباط دارم خیلی عصبانی شد. به او گفتم من با همسرت فقط مراوده مالی داشته‌ام و با هم کار کرده‌ایم و ارتباط دیگری بین ما نیست؛ اما او حرفم را قبول نکرد. با اینکه مدتی بود از همسر کیوان خبر نداشتم اما دو روز قبل از مرگش به سراغم آمد و حسابی من را کتک زد و بعد هم شیشه‌های ماشینم را خرد کرد. برای اینکه حال او را بگیرم موضوع را به پسرعمویم گفتم، او هم دو نفر را که سابقه‌دار بودند به من معرفی کرد و گفت آنها می‌توانند کیوان را گوشمالی بدهند. من دستور قتل نداده بودم.

پلیس در ادامه تحقیقات پسرعموی پوریا به نام آریا و دو مرد دیگر را بازداشت کرد.

با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی که در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد ابتدا نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و از طرف فرزند مقتول درخواست قصاص داد.

سپس متهمان یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و همگی آنها گفتند قصد قتل نداشته‌اند.

ایرج متهم ردیف اول گفت: من و آریا با هم بچه یک محل بودیم. او یک روز سراغم آمد و گفت یک نفر پسرعمویش را تهدید کرده است. او به من پیشنهاد پول داد؛ اما گفتم به‌تنهایی نمی‌توانم کیوان را گوشمالی بدهم. به همین خاطر از شاهرخ هم کمک گرفتم. ما طبق نقشه سراغ کیوان رفتیم و او را با چاقو زدیم؛ اما قصد قتل نداشتیم.

شاهرخ نیز اتهام مشارکت در قتل را پذیرفت و گفت: قبول دارم چند ضربه به مقتول زدم؛ اما قصد کشتن او را نداشتم و فقط می‌خواستم او را گوشمالی دهم.

وقتی آریا روبه‌روی قضات ایستاد معاونت در قتل را پذیرفت.

او گفت: یک روز پسرعمویم با حالتی آشفته به مغازه‌ام آمد و گفت مدتی است با یک نفر به نام کیوان اختلاف پیدا کرده و چند بار از سوی او تهدید به مرگ شده است. من برای کمک به پسرعمویم ایرج و شاهرخ را به او معرفی کردم. قرار بود ایرج و شاهرخ او را بزنند اما قرار نبود کیوان کشته شود.

سپس پوریا در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من از اتفاقی که افتاده به‌شدت ناراحتم. هیچ قصدی برای قتل در میان نبود، من به خاطر تهدیدهای کیوان از دست او عصبانی بودم و از اتفاقی که افتاده است پشیمان هستم. من قصدم مرگ او نبود.

بعد از گفته‌های متهمان و وکلای آنها، هیات قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

وب گردی

    نظر شما