اعترافات هولناک و باورنکردنی قاتل و تجاوز کننده به نوجوانان /حسن را فریب دادم با پنج نفر دیگر به او تجاوز کردیم / سر ۲۵ پسر را بریدم و مثله کردم!

اعترافات هولناک و باورنکردنی قاتل و تجاوز کننده به نوجوانان /حسن را فریب دادم با پنج نفر دیگر به او تجاوز کردیم / سر 25 پسر را بریدم و مثله کردم!

اصغر قاتل با دادن آجیل و تنقلات کودکان را فریب می داد و در فرصتی مناسب به آنها تعرض می کرد و سپس سر آنها را می برید.

به گزارش 9 صبح ؛ علی اصغر از مادرش شنیده بود که پدرش علی میرزا، سرباز بوده و در یکی از جنگ‌ها کشته شده است. خانواده علی اصغر به بهانه زیارت کربلا به عراق می‌روند و در بغداد ساکن می‌شوند.

یکی از برادران علی اصغر در بغداد قهوه خانه‌ای راه اندازی می‌کند و علی اصغر هم ابتدا نزد برادرش مشغول به کار می‌شود. او بعد‌ها به فروش آجیل و تنقلات به کودکان و دانش آموزان پرداخت و از همین راه به اغفال آنان دست زد.

اصغر+قاتل

او از این راه با کودکان و نوجوانان طرح دوستی می‌ریخت و کم کم با وعده‌هایی آن‌ها را به خلوتی می‌کشید و آن‌ها را مورد اذیت و آزار قرار می‌داد، نخستین بار در سن ۱۴ سالگی به علت اذیت و آزار کودکان در بغداد دستگیر شد و به زندان افتاد که به دلیل کم بودن سنش و با رضایت والدین کودکان آزاد شد.

اصغر پس از آزادی از زندان به فروش آجیل و تنقلات به کودکان مدرسه‌ای کار خود را پیش گرفت و در ادامه با برملا شدن اقداماتش و آزار رسانی وی به ۵ کودک در بغداد، به ۹ سال حبس محکوم شد.

در ۲۷ سالگی برای در امان ماندن از دست پلیس و دادگاه، تصمیم گرفت بعد از تجاوز به طعمه‌های خود آنان را سر به نیست کند که در این مسیر ۲۵ کودک و نوجوان عراقی توسط اصغر قاتل به قتل رسیدند.

اعترافات اصغر قاتل درباره جنایاتش در عراق

او در این باره گفته بود: درعراق در قهوه‌خانه برادرم هر چه پول می‌گرفتم خرج اطفال می‌کردم، مدتی هم در مساجد، آجیل می‌فروختم و با اطفال رابطه برقرار می‌کردم تا این که به علت فریب دادن ۵ بچه از فرزندان متمولان آنجا و فریب دادن آن‌ها، ۹ سال حبس کشیدم. پس از آزادی، از برادرم خواستم که برایم زن بگیرد، ولی قبول نکرد.

دیگر همیشه با اطفال بودم تا این که یک شب یک شاگرد نجار به نام حسن را فریب دادم با پنج نفر دیگر به او تجاوز کردیم به خاطر همین دو سال حبس کشیدم و از طرف محکمه تحت نظر پلیس بودم.

اصغر+قاتل س

هر شب پلیس در خانه می‌آمد و بودن مرا در خانه کنترل می‌کرد، تصمیم گرفتم به هر پسری که تجاوز می‌کنم، او را به قتل برسانم در بغداد ۲۵ پسر را سر بریدم اغلب جنازه را در شط غرق می‌کردم، برخی را هم به قدری ماهر شده بودم که از سر بریدن هیچ آثاری نمی‌گذاشتم آخرین بچه را که می‌کشتم کودک دیگری مرا دید که من از همان جا به ایران فرار کردم.

با فرار از عراق به ایران، اصغر در کاروانسرای رضاخان در تهران ساکن و مشغول به کار‌های دوره گردی و به ویژه بامیه فروشی شد، به این ترتیب وی باز هم امکان تماس با کودکان و نوجوانان را پیدا کرد.

این بار طعمه‌های اصغر بیشتر نوجوانان شهرستانی بودند که برای یافتن کار به تهران آمده بودند، او در مدت کوتاهی ۸ نفر را در تهران کشت و جنازه‌های آن‌ها را در جنوب تهران رها کرد، کشف جسد‌های مثله شده نوجوانان در کوره‌ها و قنات‌های منطقه شترخان باعث ترس و وحشت فراوان در تهران شده بود.

دهم دیماه ۱۳۱۲ در یک قلعه خرابه در بیابان شترخان در جنوب تهران، چوپان نوجوانی سر بریده کودکی را پیدا کرد و سراسیمه این خبر را به اهالی روستای نجف آباد در همان نزدیکی رساند.

پس از این اتفاق مأموران اداره تامینات «پلیس آگاه» با حضور در محل جسد کودک و دو جسد دیگر را پیدا کردند که همگی کمتر از بیست سال سن داشته و در دو هفته گذشته کشته شده بودند.

در ۲۳ بهمن ماه همان سال در فاصله کمتر از دو ماه، جمجمه جوان دیگری در میدان جلالیه «پارک لاله» پیدا شد، اما تلاش برای یافتن جسد وی بی نتیجه ماند، ۵ روز بعد جنازه بدون سر فردی سی ساله در قنات امین آباد منطقه دولت‌آباد کشف شد. با ایجاد جو رعب و وحشت در تهران، نظمیه و عدلیه به تلاش جدی برای یافتن سرنخی از قتل‌ها مشغول شدند.

سردار تیمورخان مفتش با سابقه آن زمان اداره تامینات تهران مامور پیگیری قتل‌های زنجیره‌ای در جنوب تهران شد، ماموران با اجیر کردن چند چاه کن، به تلاش خود برای یافتن اجساد در قنات ادامه دادند. آن‌ها که ۴۳ مامور بودند در روز سه شنبه ۸ اسفند ماه ۱۳۱۲ در حوالی چاه‌های قنات امین آباد، به مردی میانسال در بیابان برخوردند که یک پیت حلبی و یک پشته حمالی به همراه داشت.

ماموران از وی و شغلش پرس و جو کردند و این مرد مدعی شد که بامیه فروش است و پیت هم ابزار کار اوست، ماموران جسدی را در آن حوالی پیدا می‌کنند.

بعد از ۲ روز مرد بامیه فروش که اصغر قاتل بود در حوالی شازده عبدالعظیم دستگیر شد و به این ترتیب مرد بامیه فروش دستگیر و برای استنطاق به کمیسری و سپس به تامینات تهران برده می‌شود.

اصغر+قاتل سس

ماموران به محل زندگی علی اصغر در کاروانسرای رضاخان می‌روند و با پرس و جو از همسایه‌ها متوجه می‌شوند شب پیش از آن پسر بچه‌ای که علی اصغر وی را برادر خود معرفی می‌کرده، شب را در اتاق او خوابیده است. آن‌ها لباس‌های به دست آمده را شناسایی و متعلق به همان نوجوان معرفی می‌کنند.

پس از چند فقره بازجویی، علی اصغر اقرار می‌کند که لباس‌ها مربوط به نوجوانی به نام علی است که اصغر در ابتدا برای وی سینی و بامیه خریده تا در کنار او کار کند، اما با گریختن وی، اصغر مجددا وی را یافته و پس از تجاوز، او را به قتل رسانده است.

پس از کشو قوس‌های فراوان علی اصغر به انجام ۸ قتل در ایران و ۲۵ قتل در عراق و تجاوز به مقتولان و دیگر کودکان اقرار کرد.

دادگاه اصغر قاتل در خرداد و تیرماه ۱۳۱۳ تشکیل شد، جرم وی تجاوز و قتل ده‌ها کودک و نوجوان ذکر شد و پس از برگزاری جلسات دادگاه، او به ۹ سال حبس و در نهایت به اعدام محکوم شد که با اعتراض علی اصغر، رای به دیوان عالی تمیز رفت که در آنجا نیز حکم وی مجدد تأیید شد.

اودرباره جنایتش گفت: این‌ها یک عده بی پدر و مادر هستند؛ بی‌سر و پا و خوشگل اند. وقتی که ریش آن‌ها درآمد، دزدی می‌کنند. من با این‌ها دشمنی دارم. این‌ها دشمن مملکت هستند. به این جهت آن‌ها را کشته‌ام. من در خارجه که بودم از این‌ها خیلی بودند و خیلی از آن‌ها را کشتم. اینجا هم که آمدم، دیدم در اینجا هم هستند و آن‌ها را می‌کشتم.

اعدام اولین قاتل زنجیره‌ای ایران

روز اعدام فرا رسید، در سحرگاه چهارشنبه ششم تیر ۱۳۱۳ حکم اعدام وی در میدان توپخانه و در مقابل تشکیلات نظمیه مملکتی اجرا شد، وی ابتدا شوخ و سر حال بود، اما با مشاهده طناب دار در هم شکست و بنا بر اظهارات حاضران گفت در صورت آزادی، دو گوسفند برای قربانی نذر خواهد کرد.

اصغر قاتل پس از فراخوانده شدن به سمت چوبه دار با اعتراض گفت: «من چند ولگرد و مجهول الهویه را کشتم، شما به خاطر آن‌ها مرا می‌کشید»؟

حکم اجرا و اصغر قاتل به دلیل جنایات متعدد علیه کودکان و نوجوانان به عنوان اولین قاتل زنجیره‌ای ایران، اعدام شد. 

 

وب گردی

    نظر شما