گدای زورگو مرد میانسال را به خاطر پول ندادن به قتل رساند /جسدش را به فاضلاب انداختم!
مرد معتاد برای تهیه پول مواد مخدرش با مرد میانسالی درگیر شد و در نهایت او را به طرز فجیعی به قتل رساند.
به گزارش 9 صبح ؛ اسفند سال 1400 پسر جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن پدر 55 سالهاش خبر داد.
وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: پدرم هر روز ساعت 7 صبح به محل کارش میرفت و عصر هم به خانه برمی گشت اما روز گذشته ساعتی پس از خروجش از خانه با او تماس گرفتیم که تلفن همراهش خاموش بود و بعد با محل کارش تماس گرفتیم و متوجه شدیم اصلاً سرکار نرفته است.
با این شکایت مأموران ردیابی مرد میانسال را در دستور کارشان قرار دادند تا اینکه یک هفته بعد پسر جوان با مراجعه به آگاهی عنوان کرد: از روزی که پدرم ناپدید شده ما بارها مسیری را که پدرم از آنجا به محل کارش میرفت مورد بررسی قرار دادیم در این چند روز متوجه شدیم مرد معتادی به نام محمود هر روز در اطراف یک پارک حضور دارد با این تصور که شاید او پدرم را دیده باشد به سراغش رفتم و به او وعده دادم که اگر بتواند ردی از پدرم پیدا کند مژدگانی خوبی به او خواهم داد. او حرفهای عجیبی زد و گفت چند روز قبل پدرم را دیده که با مرد معتادی درگیر شده و به دست او کشته شده است بعد هم جسدش را به داخل کانال فاضلابی در نزدیکی پارک انداخته است. با شنیدن این حرفها گفتم پیش پلیس بیایم و موضوع را مطرح کنم.
پس از این اظهارات مأموران به محل کانال فاضلاب رفتند و جسد مرد گمشده را کشف کردند و با دستور قضایی به پزشکیقانونی منتقل شد.
کارشناسان سازمان پزشکیقانونی نیز بعد از معاینه جسد در گزارشی اعلام کردند که قربانی بر اثر برخورد جسم سخت با سرش فوت کرده است.
در ادامه مأموران به سراغ محمود که اطلاعات قتل را در اختیار پسر مقتول قرار داده بود رفتند و وی را به عنوان مظنون پرونده بازداشت کردند.
وی در چند مرحله بازجویی شد و هربار سعی میکرد با تناقضگویی مسیر تحقیقات را منحرف کند اما سرانجام به قتل اعتراف کرد و گفت: چند سالی است که به موادمخدر اعتیاد دارم و هربار با سختی هزینه خرید موادم را جور میکنم. روز حادثه خیلی خمار بودم و به دنبال راهی برای تهیه مواد بودم. ساعت 7 صبح هیچکسی در پارک نبود. مرد میانسالی را دیدم که در حال عبور است به سراغش رفتم و از او خواستم تا پولی به من پرداخت کند اما او ابتدا توجهی نکرد و بعد هم گفت حاضر به پرداخت پول نیست.
من سماجت کردم و کارمان به درگیری کشید که کنترلم را از دست دادم و با سنگی که روی چمنها بود ضربهای محکم به سرش زدم، او بیهوش شد و روی زمین افتاد. وقتی نزدیکش رفتم دیدم تکان نمیخورد و از ترسم جسدش را به سختی به کانال فاضلاب بردم و همانجا او را به داخل کانال انداختم و فرار کردم. اما عذابوجدان داشتم و وقتی پسر مقتول را دیدم که هر روز به آن محل میآید و پیگیر پدرش است به دروغ گفتم یک مرد معتاد دیگر پدرش را کشته است.
با اعتراف صریح متهم، بازسازی صحنه جرم، گزارش پلیس و پزشکیقانونی پرونده برای رسیدگی به شعبه 5 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
حوادث فوری
نظر شما