حکم اعدام برای فرد معترض به فحاشی با صدای بلند!
در طی یک درگیری قاتل فردی رهگذر بود که به صدای بلند و فحاشی عاملان درگیری اعتراض کرد و منجر به نزاع دسته جمعی و در نهایت قتل شد.
به گزارش 9 صبح ؛ مردی که در میان درگیری دو همسایه دعوای جدیدی راه انداخته و مرتکب قتل شده بود با حکم دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.
این قتل یک سال قبل اتفاق افتاد و ماموران زمانی در جریان آن قرار گرفتند که کارکانان یک بیمارستان اطلاع دادند، مرد مجروحی به نام بهروز در بیمارستان جان باخته است.
پلیس متوجه شد بهروز یک روز قبل از مرگ در درگیری شدیدی شرکت داشت که او، برادرش و دوستشان نیما در یک سو و دو برادر به نامهای شاهرخ و شهرام و دوستشان اکبر در سوی دیگر قرار داشتند.
ماموران برادر مقتول به نام بهزاد را مورد بازجویی قرار دادند. او گفت: شهرام و شاهرخ و چند نفر دیگر به ما حمله کردند و با زدن ضرباتی برادرم را زخمی کردند و بعد هم برادرم در بیمارستان جانش را از دست داد.
سپس شهرام و شاهرخ و دوستشان اکبر بازداشت شدند. شهرام در بازجوییها اتهام درگیری را قبول کرد و گفت: من و برادرم داشتیم از مقابل خانه همسایه رد میشدیم که صدای درگیری شدیدی را شنیدیم. بلند فحش میدادند، ما معترض شدیم و گفتیم صدایتان را پایین بیاورید. همین هم باعث شد بهروز و بهزاد و دوستشان با ما درگیر شوند. بعد از اینکه درگیری تمام شد ما از محل رفتیم اما در راه من متوجه شدم ساعت و گردنبند طلایم را جا گذاشتهام. به همین خاطر به همراه دوستمان اکبر برگشتیم. اکبر قمه و شمشیر را هم با خودش آورد. ما همراه هم به محل برگشتیم. بهروز و بهزاد و نیما به محض اینکه ما را دیدند شیشه نوشابههای یک مغازه را به سمت ما پرتاب و فرار کردند. ما هم به آنها حمله کردیم و در نهایت اکبر با قمه ضربهای به بهروز زد. من حتی میخواستم او را به بیمارستان برسانم اما بهروز نیامد.
هر چند اکبر در ابتدا منکر همه چیز شد اما بعد اتهام را قبول کرد و گفت قصد دفاع از خودش را داشت. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند، برادر مقتول که خودش هم متهم به شرکت در نزاع دستهجمعی است در جایگاه قرار گرفت و گفت: آن روز برادر بزرگترم از من خواست برای انجام کاری به خانهاش بروم. من با برادر کوچکم و دوستمان نیما جلوی خانه برادر بزرگم رفتیم که متوجه شدم برادرم با همسایهشان دعوا کرده است. من با صدای بلند به همسایه اعتراض کردم. شهرام و شاهرخ در این دعوا هیچکاره بودند و فقط از آنجا رد میشدند؛ اما جلو آمدند و فحاشی و اعتراض کردند. آنها میگفتند ساکت شویم. من گفتم به آنها ارتباطی ندارد. با هم درگیر شدیم و چند سیلی به آنها زدم و آنها رفتند. بعد از چند دقیقه دو برادر با دوستشان اکبر که هر 3 مسلح بودند به محل برگشتند و ما هم از ترسمان شیشه نوشابه برداشتیم و به سمتشان پرت کردیم تا بتوانیم فرار کنیم. بعد از فرار متوجه شدم بهروز همراهمان نیست. اول فکر کردم جلوتر از ما فرار کرده اما بعداً فهمیدم آنها برادرم را زدهاند.
سپس نوبت به اکبر، متهم ردیف اول رسید. او گفت: از اتفاقی که افتاده به شدت پشیمانم و از مادر مقتول درخواست بخشش دارم. من هیچ درگیریای با بهروز و برادرانش نداشتم. من را شهرام و شاهرخ به آن درگیری بردند. بهروز به من حمله کرد و با شیشه نوشابه به کتفم زد من هم برای اینکه جانم را نجات دهم یک ضربه به او زدم و فرار کردم. قصد قتل نداشتم.
سپس دیگر متهمان در جایگاه قرار گرفتند و از خود دفاع کردند. با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، اکبر را به قصاص محکوم کردند. سایر متهمان نیز به اتهام مشارکت در درگیری به 3 سال حبس محکوم شدند.
اعتماد
نظر شما