همسرم سراز کارم درآورد و بی آبرویم کرد / خودش مقصر خیانت کردنم بود !

به گزارش 9 صبح ؛ خیانت بازهم دردسر ساز شد ،یک مرد که از فضای پر تنش خانه اش خسته شده بود در فضای مجازی دل به مهربانی های زنی داد و حالا رازش فاش شده است.

روی اعصابم راه می رود و هرچه با او صحبت می کنم فایده ای ندارد؛ جای آن که حرف هایم را بشنود صورتش را برمی گرداند و می‌خواهد ثابت کند برای گفته هایم پشیزی ارزش قائل نیست.

ازدواج ما سنتی بود چند بار در میهمانی‌های خانوادگی همدیگر را دیده بودیم.

با پیشنهاد پدر و مادرم خواستگاری اش رفتیم. از همان روز اول متوجه شدم لجباز و یک دنده است؛ یکی از مشکلات اساسی ما این بود که جلوی دیگران طوری وانمود می کرد خیلی به او کم توجهی می کنم و حتی پول خرجی نمی دهم.

کار به جایی رسید که مادرم و پدرم و حتی مادر همسرم نصیحتم می کردند و می گفتند باید یک زن پول تو جیبی داشته باشد؛ شاید دلش بخواهد برای خودش خوراکی بخرد و …

هیچ کس باور نمی کرد من کم و کسری نگذاشته ام و در حد توانم  پول در اختیارش می گذارم.

مشکل دیگر ما این بود، همسرم با فامیل رابطه ای نداشت. روی هر کسی حرفی می گذاشت و همیشه گلایه مند بود.

من با تمام این مشکلات سوختم و ساختم اما از وقتی بچه ها بزرگ شدند انگار گره کور به رشته زندگی ام افتاده است.

آشنایی با زنی در فضای مجازی و آغاز خیانت

پسرم تحت تاثیر بدگویی‌های مادرش به من بی احترامی می کند. دخترم هم یاد گرفته بود همیشه از من گلایه مند و طلبکار باشد.

نمی گویم مشکلی ندارم، واقعا از این وضعیت خسته شده ام. خیلی تحمل کردم تا این که چند ماه قبل با زنی در فضای مجازی آشنا شدم.

این آشنایی با آن که در حد یک سلام و احوالپرسی در فضای مجازی بود برایم خیلی گران تمام شد.

همسرم سر از کارم درآورد و آبرویم را جلوی خانواده اش برد. تازه فرصت گیر آورده بود ثابت کند لایق او نبوده ام و ….

گردن من از مو باریکتر؛ اصلا هرچه او می گوید درست. اما واقعاً این که می‌گوید هیچ ایراد و مشکلی ندارد به نظرم بزرگترین ایراد است.

او از نظر عاطفی در همه این سال ها مرا تنها گذاشته …