پیدا شدن سر و کله دختر ۱۹ ساله فراری در یکی از معروفترین هتلهای تهران
سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: چند روز قبل مردی وارد پلیس آگاهی شهری در غرب کشور شد و خبر گم شدن دخترش را گزارش داد.
به گزارش 9صبح؛ دختری اهل شهری در غرب کشور بعد از آشنایی مجازی با پسری جوان به تهران گریخت و همراه آن پسر در یک هتل مشغول کار شد تا اینکه مأموران آنها را شناسایی و بازداشت کردند. سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: چند روز قبل مردی وارد پلیس آگاهی شهری در غرب کشور شد و خبر گم شدن دخترش را گزارش داد. او گفت دختر ۱۹ سالهام به طرز مشکوکی ناپدید شدهاست. او امروز برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. وقتی با گوشی تلفن همراهش تماس گرفتیم، خاموش بود و کسی از دوستانش هم از او خبری نداشت. سراغ او را از بستگانمان هم گرفتیم، اما کسی از او خبری نداشت، برای همین تصمیم گرفتیم از پلیس درخواست کمک کنیم. بعد از مطرح شدن شکایت، مأموران پلیس در اینباره تحقیق کردند. بررسیهای بعدی پلیس نشان داد دختر جوان روز حادثه راهی ایستگاه راهآهن شده و با قطار خود را به تهران رساندهاست. در شاخه دیگری از بررسیها شاکی راهی تهران شد و از مأموران پلیس آگاهی تهران درخواست کمک کرد. بررسیهای کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران بعد از بررسی دوربینهای مداربسته راهآهن نشان داد دختر ۱۹ ساله در ایستگاه راهآهن همراه مردی که به استقبال او آمدهبود، سوار بر یک تاکسی زردرنگ از محل دور میشوند. بعد از به دست آمدن این سرنخ شماره پلاک تاکسی مورد بررسی و راننده مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت: روز حادثه در ایستگاه راهآهن دختر و پسری را سوار تاکسی کردم. آنها تاکسی را تا میدان امامخمینی به صورت دربست کرایه کردهبودند و من هم آنها را آنجا پیاده کردم و دیگر از آنها خبری ندارم.
در حالی که تحقیقات پلیس با بنبست مواجه شدهبود، کارآگاهان متوجه شدند گوشی تلفن همراه دختر ۱۹ ساله با سیمکارت دیگری فعال شدهاست، بنابراین مأموران سیمکارت را ردیابی و دختر جوان را در یکی از هتلهای تهران شناسایی کردند. بررسیهای پلیس در اینباره نشان داد دختر گمشده چند روز قبل همراه مردی که او را شوهرش معرفی کردهبود، به عنوان سرایدار در هتل مشغول کار شدهاند که مأموران هر دو نفر را بازداشت کردند.
مرد جوان گفت: مدتی قبل با دختر ۱۹ ساله در یکی از شبکههای اجتماعی آشنا شدم. او اهل شهری در غرب کشور بود که به او ابراز علاقه کردم و از او خواستم برای ادامه زندگی به تهران بیاید. مطابق نقشه او از خانه فرار کرد و به تهران آمد. بعد هر دو به یکی از هتلها رفتیم و خودمان را زن و شوهر معرفی کردیم و به عنوان سرایدار مشغول کار شدیم که بازداشت شدیم. بررسیهای بیشتر در اینباره جریان دارد.
نظر شما