قتل راننده خودرو اینترنتی به دست مسافر جانی + عکس

وقتی راننده خودرو عبوری به ۲ جوان مشکوک شد که در حال باز کردن قطعات یک خودرو بودند و به پلیس گزارش داد، تصور نمیکرد ماجرا نه یک سرقت، بلکه قتلی فجیع است که پرونده آن حلنشده در دایره جنایی باقی مانده بود.
به گزارش 9صبح؛ هجدهم مرداد سال گذشته پیرمرد ۷۰ سالهای که راننده یکی از تاکسیهای اینترنتی معروف بود و در شهرستان نقاب مسافرکشی میکرد، مسافری را به مقصد نیشابور سوار کرد و در گرمای تابستان به راه افتاد. چند ساعت بعد او مسافر میانسال خود را در حالی به مقصد رساند که تصمیم گرفت سفری هم به مشهد بکند، بنابراین به سوی پایانه مسافری نیشابور حرکت کرد تا چند مسافر را هم به مقصد مشهد سوار کند.
پیرمرد که با حساسیت مراقب نواقص احتمالی خودرو در جاده بود، در کنار خیابان توقف کرد و به بررسی روغن موتور و آب رادیاتور پرداخت و سپس مشغول تمیزکاری خودرو شد. در همین حال صدای جوانی که قصد سفر به مشهد را داشت، او را از افکارش بیرون کشید. جوان مسافر در حالی که روی صندلی جلوی «ریو» مینشست، خطاب به راننده گفت من عجله دارم، اما پیرمرد اصرار داشت که باید چند مسافر دیگر نیز سوار کند.
مسافر ۲۴ ساله که دقایقی قبل خانه مجردی خود را ترک کرده بود تا به مشهد سفر کند، در حالی نقشه شیطانی هولناکی را در ذهن خود مرور کرد که راننده «ریو» به سوی میدان حرکت کرد تا مسافران دیگری را پیدا کند.
در این شرایط مسافر جوان که نقشه وحشتناک خود را بر باد رفته میدید ناگهان گوشی تلفن خود را به طور نمایشی روی گوشش گذاشت و با صحبتهای خود چنین وانمود کرد که چند تن از دوستانش نیز قصد سفر به مشهد را دارند. او سپس از راننده خواست برای سوار کردن دوستانش به سمت جاده سبزوار بازگردد. دقایقی بعد مسافر مخوف به پیرمرد تاکید کرد کنار یکی از پلهای زیرگذر کانال آب و در حاشیه جاده توقف کند تا دوستانش از راه برسند.
حدود ۱۰ دقیقه از انتظار آنها میگذشت و پیرمرد از آینه خودرو مدام به این سو و آن سوی جاده مینگریست ولی از مسافران جدید خبری نبود. مسافر جوان که نگرانی را در چهره پیرمرد میدید دوباره گوشی را نمایشی زیر گوشش گرفت و با عصبانیت فریاد زد خودتان را مسخره کردهاید؟! اگر نمیآیید ما برویم.
مسافر مخوف سپس در حالی که به راننده اطمینان میداد به زودی دوستانش از راه میرسند، به آرامی پیراهنی را از میان ساک دستیاش بیرون آورد و زیر چشمی نگاهی به چهره آشفته پیرمرد انداخت که هنوز از آینه بغل به اطراف جاده نگاه میکرد. او در یک لحظه نقشه هولناک خود را به اجرا گذاشت و با مشت محکم به گیجگاه پیرمرد کوبید، پیراهن را دور گردن وی حلقه زد و آنقدر فشار داد تا سر راننده بیگناه روی فرمان افتاد.
اما وقتی پیراهن را رها کرد گویی سر پیرمرد روی فرمان تکان خورد. در این هنگام مسافر قلابی برای اطمینان از مرگ طعمه خود چاقو را بیرون کشید و چنان ضربهای به گردن راننده فرود آورد که خون زیادی فواره زد و روی صندلی و کف خودرو ریخت.
چند دقیقه بعد قاتل ترسناک از خودرو پیاده شد و پیکر خونآلود او را کشانکشان به زیرگذر کانال آب انتقال داد. او زمانی که از زیرگذر بیرون آمد، سراغ خودرو رفت و با بطری آبی که از صندوق عقب برداشت مشغول شست و شوی خونها شد تا اعضای یک خانواده دناسوار که در آن نزدیکی توقف کرده بودند، به او مشکوک نشوند.
ساعتی بعد قاتل بی رحم مسافری را هم از نیشابوربه مقصد مشهد سوار کرد و به راه افتاد. او هنگامی که به مشهد رسید، مسافر خود را در اطراف میدان حافظ (گاراژدارها) پیاده کرد وسپس با یکی از دوستان دوران سربازی خود تماس گرفت. «محمد» که از تماس دوست خود خوشحال به نظر میرسید نشانی دامداری پدرش در جاده کلات را به او داد.
طولی نکشید که «وحید» (جوان۲۴ساله) پدال گاز را فشرد و به سوی یکی از روستاهای اطراف مشهد در جاده کلات حرکت کرد. او بعد از خوش و بش و احوالپرسی از دوستش تقاضا کرد خودروی ریو را برای مدتی نزد او به امانت بگذارد. «وحید» ماجرای ساختگی سرقت خودرو را برای دوستش بازگو کرد و گفت چند روز قبل خودرو را که شیشه آن پایین بود و سوئیچ هم روی آن قرارداشت از کنار خیابانی در نیشابور سرقت کردم و به مشهد آوردم.
این گونه بود که جوان قاتل خودروی سرقتی را در دامداری پدر دوستش پنهان کرد و خود به نیشابور بازگشت. از سوی دیگر خانواده پیرمرد مسافرکش در حالی که به شدت نگران و مضطرب بودند ماجرای گم شدن او را به پلیس آگاهی گزارش دادند و بدین ترتیب تحقیقات پلیس برای یافتن راننده تاکسی اینترنتی آغاز شد و پس از حدود ۶ روز رصدهای اطلاعاتی و پیگیریهای پلیسی بالاخره جسد خون آلود پیرمرد در زیر پل حاشیه جاده نیشابور کشف شد و این گونه پرونده قتل پیرمرد۷۰ساله زیر ذرهبین تحقیقات قرار گرفت.
در حالی که بررسیهای تخصصی پلیس برای یافتن سرنخی از یک مظنون مسافرنما ادامه داشت، چند ماه بعد «وحید» دوباره به مشهد بازگشت و با اجاره یک دستگاه وانت پیکان دریک کارگاه قالیشویی مشغول کار شد. او قالی و قالیچهها را از منازل جمعآوری میکرد و برای شست و شو به قالیشوییها انتقال میداد.
از طرف دیگر پدر «محمد» که متوجه خودروی مشکوک در دامداری شده بود، پسرش را سرزنش کرد که چرا اجازه داده است دوستش خودرو را به دامداری منتقل کند. به همین خاطر«محمد» با وحید تماس گرفت و ماجرای خشم پدرش را بازگو کرد.
هنوز ساعتی بیشتر از این تماس تلفنی نگذشته بود که وحید سوار بر وانت اجارهای مقابل دامداری رسید و از دوستش خواست خودرو را به بیابانهای اطراف ببرند و در آنجا رها کنند. هنگامی که آنها به حاشیه جاده روستای گوجگی رسیدند «وحید» اصرار کرد حداقل لوازم و قطعات قابل فروش خودرو را باز کنند و لاشه آن را در بیابان بیندازند.
با این پیشنهاد وسوسهانگیز آنان به سرعت سپر و چرخها را بازکردند. اما هنوز دقایقی از توقف آنها در بیابان نگذشته بود که با تماس تلفنی یکی از رانندگان عبوری، نیروهای انتظامی از راه رسیدند و دو جوان را حین ارتکاب جرم بازداشت کردند و به مقر انتظامی انتقال دادند. اما وقتی شماره پلاک خودروی ریو در رایانههای مرکز فرماندهی ثبت شد، ناگهان شماره یک پرونده جنایی در صفحه نمایش خودنمایی کرد که در نیشابور رخ داده بود.
این گونه بود که با دستور دکتر صادق صفری قاضی ویژه قتل عمد مشهد متهمان به سرقت در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفتند اما ۲ سارق جوان مدعی بودند با خودروی وانت پیکان از آن محل عبور میکردند که خودروی رهاشده را دیدهاند و با وسوسه شیطانی تصمیم به سرقت لوازم و قطعات آن گرفتهاند.
در همین حال، با دستور مستقیم سرهنگ کارآگاه جوادشفیع زاده رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی دو متهم مذکور به اتاق بازجویی هدایت شدند و با نظارت سرهنگ محمد همتی جوانمرد رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی در برابر سوالات فنی و تخصصی افسر پرونده قرار گرفتند.
هنوز چند دقیقه از انکارهای قاطع متهمان نگذشته بود که سروان اسماعیل عظیمی مقدم (افسرپرونده) مدارکی مستند از پرونده قتل راننده تاکسی اینترنتی را مقابل دیدگان «وحید» گذاشت. این جوان ۲۴ساله که با مشاهده این اسناد همه راههای گریز را بسته میدید، به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این جنایت هولناک را فاش کرد.
با انتقال متهمان به نیشابور، تحقیقات درباره زوایای دیگر این ماجرای وحشتناک ادامه یافت.
نظر شما