گل فروش قاتل پای میز محاکمه

متهمی که سه جوان را در خیابان گلسرخ سبلان به قتل رسانده به زودی محاکمه میشود.
به گزارش 9صبح؛ اواخر فروردین ماه سال ۱۴۰۰ رسیدگی به پرونده قتل سه جوان از اهالی سبلان تهران در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. بررسیهای ابتدایی حکایت از آن داشت که درگیری منجر به قتل سه قربانی در خیابان گل سرخ محله سبلان با یک گلفروش دورهگرد رقم خورده بود. عامل جنایت بعد از اینکه با تبر به جان سه جوان افتاده بود از مهلکه گریخت.
به گزارش هفت صبح، در اولین قدم از بررسی، شاهدان عینی هدف تحقیقات قرار گرفتند. یکی از آنها گفت: «مقتولین به نامهای معین، مسعود و محمد بچه محل ما بودند. آنها وضع مالی خوبی دارند و درگیری خونین سر کوچه محل زندگی مسعود اتفاق افتاد. گلفروش میگفت که این سه نفر چند گلدان برداشته و میخواهند پول آن را حساب نکنند. نمیدانم چه شد که یکدفعه تبر را وسط سینه تک تک مقتولین کوبیدم و فقط میدیدم که خون فواره میزد.»
دستگیری متهم
در حالی که یکی از اهالی محل بعد از مشاهده جنایت هولناک اقدام به تعقیب گلفروش کرده بود؛ خودروی متهم شناسایی شد. این فرد نیز در اظهارات خود بیان داشت: «دو مرد گلفروش بعد از درگیری که بچههای محل ما با ایشان ایجاد کردند سوار وانت شدند و پا به فرار گذاشتند. من آنها را تعقیب کردم و هم زمان با پلیس حرف میزدم. تا سه راه پاسداران دنبالشان رفتم.
بالاخره آنها را گم کردم اما شماره پلاک خودرویشان را در اختیار پلیس قرار دادم.» با اطلاعاتی که شاهدان در اختیار ماموران قرار دادند گلفروش جوان شناسایی شد اما خانواده او که ساکن همان محله بودند ادعا کردند که از مخفیگاه او بیاطلاعند. در ادامه تحقیقات همدست متهم اصلی شناسایی و دستگیر شد. او در شرح ماجرا گفت:
«من به تازگی از گرگان به تهران آمده بودم. دوستم بساط گلفروشی داشت و من هم کمکش میکردم. آن شب مشتریان زیادی داشتیم که بیشتر نیز زنان بودند که در همین حین من روی جدول نشسته بودم که ناگهان یک خودروی پژو با سه سرنشین جوان در نزدیکی بساط ما توقف کردند و یکی از آنها که درکنار راننده نشسته بود از خودرو پیاده شده و بدون اینکه حرفی بزند دو گلدان بزرگ را برداشت و در صندوق عقب خودرویشان گذاشت و وقتی دوباره به سمت احمد رفت و یک گلدان دیگر برداشت و داخل خودرویشان گذاشت، احمد در خصوص اینکه قیمت گلدانها را نپرسیدند و پولی را پرداخت نکردند با پسر جوان و قوی هیکل حرف زد که در همین لحظه راننده از خودرو پیاده شد و از پشت گردن احمد را گرفت و به سمت من آمدند. انگار پول گلدانها را نمیخواستند بدهند که درگیری پیش آمد و چاقوکشی شد.»
دوست متهم نیز که در درگیری مرگبار حضور داشت از مخفیگاه او اظهار بیاطلاعی کرد. در همین حال تلاش برای یافتن ردی از متهم ادامه داشت تا اینکه سرانجام بعد از گذشت سه سال از وقوع قتل متهم در یکی از روستاهای شهرستان ایلام شناسایی و دستگیر شد.
اعترافات متهم
متهم بعد از اینکه به دام افتاد به ارتکاب سه فقره قتل عمدی اقرار کرد و گفت: «اصلا نمیدانم چه شد که کار به اینجا کشید. من نه اعتیاد دارم و نه سابقه کیفری. با مقتولان هم هیچ دشمنی نداشتم، قبل از روز حادثه حتی یک بار هم آنها را ندیده بودم.»
او ادامه داد: «من با خودروی وانت نیسان گلهای آپارتمانی به آن منطقه میآوردم و میفروختم. ما اصالتا اهل یکی از شهرهای خراسان هستیم و از حدود ۶ سال قبل از حادثه بود که به تهران مهاجرت کرده و در محله نظام آباد زندگی میکردیم. با این حال هرگز مقتولین را ندیده بودم. از مدتی قبل از حادثه بود که گلفروش دورهگرد شده بودم تا اینکه شب حادثه این سه نفر نزدیک بساط گلفروشی من شدند.
یکی از آنها دو گلدان در صندوق عقب ماشینش گذاشت و یکی دیگر در گوشم گفت حرف پول بزنی ناراحت میشوم! من هم فکر کردم منظورش این است که از دوستش پول نگیرم تا خودش به عنوان هدیه برای او، پول گلها را حساب کند. برای همین گفتم مشکلی نیست اما بعد متوجه شدم که منظورش این بود که کلا پول گلها را ندهند. چون دو گلدان دیگر برداشتند و سه تایی سوار ماشین شدند. مشخص بود که مشروب خورده بودند. به یکی از آنها که حال بهتری داشت گفتم من که این گلدانها را مجانی نیاوردهام. پولش را بدهید. همین که من این را گفتم فریاد زد و گفت رفیقم وقتی به تو حرفی میزند باید بگویی چشم. این را گفت و شروع کرد به کتک زدن من و رفیقم.»
متهم در مورد تبر گفت: «تبر برای من نبود. یکی از مقتولین آن را برداشته بود. نمیدانم از کجا آورد چون وقتی یکی از آنها به سرم لگد زد چند ثانیهای انگار از هوش رفتم. یکدفعه به هوش آمدم و دیدم یکی از آنها تبر به دست بالای سر دوستم ایستاده و از چشمان او خون میآمد که فکر کردم دوستم مرد! بعد من بلند شدم و یکی از آنها سمتم چاقویی پرتاب کرد که زمین افتاد. من از ترسم چاقو را برداشتم که اگر نزدیکم آمدند بتوانم از خودم دفاع کنم. نمیدانم چه شد که به هر سه آنها ضربه زدم.»
متهم در مورد فرار خود گفت: «بعد از روز حادثه ابتدا به کرج رفتم و حدود سه هفته کارتن خواب بودم. بعد اتفاقی با یک کارگر ایلامی صحبت کردم که میگفت در شهرشان برای کشاورزی کار کارگری زیاد است. برای همین به ایلام رفتم و در این مدت در زمین کشاورزی کار میکردم. میدانستم اگر بازداشت شوم حتما قصاص میشوم. برای همین خودم را معرفی نکردم.» بعد از طی روال قانونی پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و متهم به زودی برای دفاع از خود پای میز محاکمه خواهد رفت.
نظر شما