زن متاهل: ۱۲ سال با مرد غریبه ارتباط داشتم تا اینکه شوهرم...

زن متاهل: 12 سال  با مرد غریبه ارتباط داشتم تا اینکه شوهرم...

​زنی که 12 سال با مردی رابطه پنهانی داشت، داستان زندگی‌اش را بازگو کرده است.

مددکار اجتماعی کلانتری مرکز شهرستان ایوان: مراجع خانمی‌45 ساله با قد بلند و اندامی‌متوسط و پوستی زیبا و عمل شده با ظاهری آراسته با ناراحتی و بغض وارد اتاق مشاوره شد. بعد از سلام و تعارف من روی صندلی نشست چنان ناراحت بود که بعد از آهی بلند شروع به صحبت کرد….

صاحب دو فرزند دوقلو دختر و پسر شدیم اما همچنان همسرم آدم سرد مزاجی بود. محبت کردن را بلد نبود و من هم هر چه به او محبت می‌کردم فایده ای نداشت و مدام می‌گفت که این کارها و حرکات عاشقانه از ما گذشته است. من هم دیگر به او کاری نداشتم و خودم را به رفتن به سالن‌های زیبایی و باشگاه مشغول می‌کردم.

در این مدت با مردی به نام مجید که صاحب یک کافه بود آشنا شدم و رفته رفته با ابراز محبت‌های مجید و قرار ملاقات‌های پی در پی شدیدا به او وابسته شدم. 12سال از دوستی ما گذشته بود و همسرم هیچ گونه شکی به رابطه ما نداشت.

رابطه‌ها فراتر از یک دوستی بود و بیشتر اوقات با هم بودیم. طوری بود وقتی که همسرم به محل کار می‌رفت و فرزندانم را به مدرسه می‌بردم و به خانه مجردی مجید می‌رفتم. خانه او را مرتب و نهارش را آماده می‌کردم و بعد به خانه خودم برمی‌گشتم.

حالا دیگر فرزندانم بزرگ شده و به سن 17سالگی رسیده‌اند.

آنها از موضوع من باخبر شدند و از من باج می‌گرفتند تا به پدرشان اطلاع ندهند و من مدام به آنها باج می‌دادم.

حال می‌دانم که خودم به بیراهه رفتم. فرزندانم نیز به بی‌راهه می‌روند. به مجید گفتم که دیگر نمی‌توانم با این شرایط به رابطه‌ام ادامه بدهم. پشیمانی تمام وجودم را احاطه کرده بود ولی مجید با تصمیم من مخالفت کرد و مرا تهدید کرد که اگر ادامه ندهم آبروی مرا خواهد برد. چند بار با هم درگیر شدیم تا اینکه همسرم متوجه ارتباط من با مجید شد و من مجبور شدم به همسرم دروغ بگوییم و مدعی شدم که مجید مزاحم دخترمان می‌شود.

از کارم پشیمان م وقتی فهمیدم که چه گندی به زندگی خود و فرزندانم زده‌ام عذاب وجدان مرا فرا گرفته ومتوجه شدم که چه گناه بزرگی مرتکب شدم و از طرفی هم شدیدا به مجید وابسته شده‌ام و سر در گم هستم نمیدانم چه کار کنم؟

 

وب گردی

    نظر شما