تباهی مرد جوان با یک عشق سوزان دانشگاهی

جوانی 35 ساله به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت روزی که در دانشگاه عاشق آن دختر شدم، فکر نمیکردم روزی به چنین فلاکتی میافتم و در مسیر تباهی و نابودی قرار میگیرم.
به گزارش 9صبح؛ جوان ۳۵ ساله به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: در یک خانواده سختگیر و سنتی بزرگ شدم. پدر و مادرم همواره تاکید میکردند که به هر طریق ممکن باید به دانشگاه بروم تا موقعیت اجتماعی خوبی داشته باشم. پدرم اعتقاد داشت در زندگی نباید شکست بخورم و ناامید شوم. از سوی دیگر اما من هیچ علاقهای به تحصیل نداشتم و برخلاف خواست پدر و مادرم بیشتر اوقاتم را با فوتبال و دوستانم میگذراندم.
وقتی به سن نوجوانی رسیدم، خیلی دوست داشتم با دوستانم به مهمانی بروم و هر چیزی را براساس کنجکاوی تجربه کنم. به همین خاطر حتی در دوره جوانی هم بیشتر وقتم را با دورهمیهای شبانه و گردش و تفریح با دوستانم میگذراندم تا اینکه بالاخره وارد دانشگاه شدم.
هنوز یک سال از تحصیلم نگذشته بود که روزی داخل دانشکده دختری زیبا را دیدم و در همان نگاه اول به او دل باختم. او دختری جذاب و دلربا بود و به همین خاطر آنقدر به او نزدیک شدم که بالاخره رابطه ما شکل گرفت.
۳ سال بعد و در حالی که خانوادهام بهشدت مخالف ازدواجمان بودند، پای سفره عقد نشستم و بر خواسته خودم اصرار کردم ولی آنقدر این عشق هیجانی عقلم را ربود که هیچ تحقیقی درباره وضعیت خانوادگی او نکردم. زمانی فهمیدم پدر و مادرستاره به مواد مخدر اعتیاد دارند که من هم با تشویق آنها پای بساط نشستم و از مصرف مواد مخدر لذت بردم.
آن زمان تصورم بر این بود که مصرف تفننی اشکالی ندارد و معتاد نمیشوم، اما خیلی زود در دام مواد افیونی افتادم و مصرف شیشه و کریستال را شروع کردم. طولی نکشید که روزهای سقوط و تباهیم آغاز شد. مدیر شرکتی خصوصی که در آن کار میکردم، وقتی متوجه اعتیادم شد، دستور داد دیگر مرا به شرکت راه ندهند. دوستانم از من فاصله گرفتند و خانوادهام نیز مرا طرد کردند.
مهمتر از همه اینها ستاره هم دادخواست طلاق داد و مدعی شد دیگر نمیتواند با یک مرد کریستالی زندگی کند. او می گفت به اندازه کافی مشکلات و بدبختیهای مواد مخدر او را به مخمصه انداخته است و دیگر نمیخواهد یک شوهر کریستالی و شیشهای داشته باشد چون عاقبت این ماجرا از هماکنون روشن است.
همه چیزم را به خاطر مصرف مواد مخدر و یک عشق هیجانی در دوران جوانی از دست دادم و الان اگرچه پشیمانم، اما دیگر به تباهی رسیدهام و پشیمانی هم سودی ندارد.
با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار رئیس کلانتری شفای مشهد، اقدامات روانشناختی و مشاورهای برای رهایی این جوان از چنگال شوم مواد افیونی در حالی ادامه یافت که وی با هماهنگیهای قضایی به مرکز ترک اعتیاد اجباری معرفی شد.
نظر شما