حمله مرگبار به پسر جوان برای ازدواج

حمله مرگبار به پسر جوان برای ازدواج

دختر جوان وقتی متوجه شد پسر مورد علاقه‌اش قصدی برای ازدواج با او ندارد، برای انتقام سه پسر را اجیر کرد که او را تا سرحد مرگ کتک بزنند.

به گزارش 9 صبح؛ رسیدگی به این پرونده از تیر سال گذشته با شکایت پسر جوانی در پلیس آگاهی تهران آغاز شد. این پسر در شکایت خود گفت: «دو سال قبل با دختری به نام سارینا آشنا شدم و پس از مدتی متوجه شدم به درد زندگی با هم نمی‌خوریم. به همین دلیل رابطه‌ام را با او قطع کردم. او هرازگاهی تماس می‌گرفت و اصرار داشت دوباره به رابطه‌مان ادامه دهیم. آخرین بار هم از من خواست همراه او به یک مهمانی به پرند بروم که قبول کردم. در میان راه ناگهان حالش بد شد، وقتی کنار اتوبان توقف کردم، سه مرد به من حمله‌ور شدند. آن‌ها کتکم زده و طلاهایم را سرقت کردند. احتمال می‌دهم سارینا آن‌ها را اجیر کرده تا از من انتقام بگیرد.»

با این شکایت، دختر ۲۳ ساله بازداشت شد و گفت: «شهاب با ابراز علاقه من را به خودش وابسته کرد، اما وقتی پول‌هایم را گرفت، طردم کرد. به همین خاطر تصمیم به انتقام گرفتم و با همدستی پسر جوانی که به‌تازگی با او آشنا شده‌ام، نقشه انتقام را طراحی کردیم. بعد هم سینا با دو نفر دیگر از دوستانش شهاب را کتک زدند.»

سه مرد اجیرشده با اعترافات سارینا دستگیر و به کتک زدن پسر جوان اعتراف کردند.

با صدور کیفرخواست برای چهار متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در این جلسه، شهاب برای چهار متهم درخواست اشد مجازات را کرد و گفت: «من به سارینا گفته بودم که شرایط ازدواج ندارم، ولی او رابطه‌اش را قطع نمی‌کرد. وقتی هم فهمید دیگر قصدی برای برگشت ندارم، سه نفر را اجیر کرد که مرا تا سرحد مرگ کتک بزنند. من او را فریب ندادم و با خیالبافی فکر می‌کرد می‌تواند در کنار من زندگی خوبی داشته باشد.»

در ادامه سارینا در جایگاه قرار گرفت و گفت: «شهاب پس از آشنایی به من وعده ازدواج داد. او می‌دانست عاشقش شده‌ام و به همین خاطر مرا طرد کرد.

شهاب با احساسات من بازی کرد، به همین دلیل به فکر انتقام افتادم. بعد از آشنایی با وحید، ماجرای شهاب و افسردگی بعد از این ضربه را تعریف کردم. او دلش برای من سوخت و تصمیم گرفت در این انتقام کمکم کند. به همین دلیل خواست شهاب را به حوالی پرند بکشانم. طبق نقشه او عمل کردم و سینا و دوستانش شهاب را کتک زدند. من نمی‌دانستم آن‌ها طلا‌های شهاب را سرقت کرده‌اند.»

سپس سینا در جایگاه قرار گرفت و گفت: «من به خاطر سارینا از دوستانم خواستم که با من همراه شوند. خودم داخل ماشین شهاب نشستم و گردنبند و دستبند طلای او را سرقت کردم. سارینا از ماجرای سرقت اطلاعی نداشت.»

دو متهم دیگر نیز منکر اتهام خود شده و گفتند؛ ما از نقشه شهاب خبر نداشتیم و فقط او را همراهی کردیم. پس از دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

وب گردی

    نظر شما