نامه عجیب دختر رضاخان به امام خمینی/ ماجرا چه بود؟

نامه عجیب دختر رضاخان به امام خمینی/ ماجرا چه بود؟

صدیقه دختر رضاخان و زهرا سوادکوهی به امام خمینی نامه نوشت و به‌خاطر احضارش توسط کمیته انقلاب، درخواست کمک می‌کند. این نامه را روزنامه اطلاعات در تاریخ هفتم فروردین ۱۳۵۸ چاپ کرد.

به گزارش 9 صبح؛ دختر رضاخان در نامه به امام خمینی نوشت: در حال حاضر من فاقد شناسنامه هستم به جهت اینکه وزارت دربار گفتند شوهرش مصدقی است و اشرف پهلوی هم گفت ما این خواهر بی‌سواد را که با لهجه صحبت می‌کند، نمی‌توانیم شناسنامه پهلوی بدهیم.

صدیقه دختر رضاخان و زهرا سوادکوهی به امام خمینی نامه نوشت و به‌خاطر احضارش توسط کمیته انقلاب، درخواست کمک می‌کند. این نامه را روزنامه اطلاعات در تاریخ هفتم فروردین ۱۳۵۸ چاپ کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، او در نامه خود تأکید می‌کند که شناسنامه ندارد؛ زیرا وزارت دربار گفته بود شوهرش مصدقی است و اشرف پهلوی هم گفته بود خواهر بی‌سواد نمی‌خواهیم و نمی‌توانیم به او شناسنامه بدهیم.

در ابتدای نامه مذکور آمده است:«پیشگاه زعیم و سید عالیقدر و مرجع شیعیان جهان آقای آیت‌الله‌العظمی روح‌الله الموسوی الخمینی

اینجانب صدیقه دختر رضاخان (رضاشاه سابق) و زهرا سوادکوهی می‌باشم که به انگیزه تلفن مورخه ۵۷/۱۲/۱ خانمی که خود را از کمیته آن امام به من معرفی نمود و گویا من بی‌نام‌ونشان را که از مردم طبقه سوم اجتماع نیز محروم‌ترم، با شاهزاده خانم‌های معروف پهلوی اشتباه گرفتند و به کمیته احضارم کردند؛ لذا مصدع اوقات شما شدم درحالی‌که اکنون مجال رسیدگی به این امور نیست. اینجانب بنا به وظیفه شرعی خود در روز ششم تشریف‌فرمایی آن حضرت، موفق به زیارت شدم؛ ولی حال که احضار گردیدم چه‌بهتر که این سعادت از نزدیک دست دهد تا جریان بیست سال مبارزه حق‌طلبانه از دستگاه بی‌عدالت درباره و طبقه حاکمه‌اش نخست‌وزیر هویدا را به عرض برسانم...»

صدیقه دختر پهلوی اول در بخشی دیگر از نامه خود افزود: در حال حاضر من فاقد شناسنامه هستم به جهت اینکه وزارت دربار گفتند شوهرش مصدقی است و اشرف پهلوی هم گفت ما این خواهر بی‌سواد را که با لهجه صحبت می‌کند، نمی‌توانیم شناسنامه پهلوی بدهیم.

ناچار من تقاضا کردم شناسنامه پهلوی نمی‌خواهم با شناسنامه مادرم که سوادکوه است به من شناسنامه بدهید آن‌ها پس از تشریفات اداری از دربار به وزارت دادگستری و سپس به اداره ثبت احوال ارسال که آن هم اظهار داشتند که باید یک مقام صلاحیت‌دار دستور بدهند. سابقه امر طی شماره نامه فلان نزد آقای محسن دها رئیس ثبت احوال کشور می‌باشد. به علت پیگیری بیست‌ساله نه‌تن‌ها چیزی دستگیری مرا نکرد؛ بلکه بیش از ۴۰ هزار تومان قرض و ازدست دادن درآمد روزانه شوهرم گردید و فقط نزدیک به هفتصد متر زمین از ارثیه مادری که در مازندران است، به من رسید.

وب گردی

    نظر شما