سریالی که این شب‌ها شدیدا «پایتخت» را تهدید می‌کند

سریالی که این شب‌ها شدیدا «پایتخت» را تهدید می‌کند

گاهی محبوبیت برخی سریال‌ها فراتر از حد انتظار ظاهر می‌شود؛ "ستایش" دقیقاً چنین سریالی‌ست.

به گزارش 9 صبح،  گاهی محبوبیت برخی سریال‌ها فراتر از حد انتظار ظاهر می‌شود؛ "ستایش" دقیقاً چنین سریالی‌ست. این مجموعه تلویزیونی پس از بارها بازپخش از شبکه‌های سیما، همچنان توانسته همان طیف بینندگان سری اول را پای تلویزیون بکشاند؛ به‌طوری‌که حتی در رقابت با فصل هفتم "پایتخت" توانسته جایگاه خود را به‌عنوان یک ملودرام محبوب تثبیت کند. بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی می‌گویند که همچنان بین انتخاب تماشای "پایتخت" و تکرار "ستایش" دچار تردید هستند. این محبوبیت، نشان می‌دهد "ستایش" ویژگی‌هایی دارد که همچنان می‌تواند مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد.

اقتدار گمشده در حشمت فردوس

شخصیت «حشمت فردوس» انگار مستقیماً از فیلم‌های جاهلی سینمای ایران به دنیای معاصر پرتاب شده. او ویژگی‌های مشخصی از قبیل اقتدار، زور و توانایی به پیش بردن اهدافش را دارد؛ با این تفاوت که بسیار خانواده‌دوست‌تر از شخصیت‌های جاهلی کلاسیک است. این شخصیت، اگرچه در برخی موقعیت‌ها به تیپ نزدیک می‌شود، اما همچنان جذابیت زیادی برای مخاطب ایجاد کرده. فردوس با ارائه شکلی از اقتدار سنتی که امروزه در جامعه، فقدان آن شدیداً حس می‌شود، توانسته به نمادی از اقتدار و قدرت در خانواده و جامعه تبدیل شود و حتی برای مسن‌ترها نیز جذاب‌‌تر جلوه کند. او نماد خواسته‌هایی است که جامعه امروز ایران در جستجوی آن است؛ جامعه‌ای که شاید از بی‌ثباتی‌ها و ضعف‌ها خسته شده و آرزو دارد یک اقتدار مشخص و استوار را ببیند.

پرداختن به مضامینی با ریشه‌های اساطیری و مذهبی

نکته دیگر «ستایش»، موضوعاتی‌ست که از دیرباز همواره در فرهنگ ایرانی، اساطیری و حتی مذهبی، مورد توجه بوده. خیانت، توطئه برای اموال دیگران و از دست دادن عزیزان به‌ویژه مساله "مرگ پسر" که یادآور تراژدی‌هایی نظیر "رستم و سهراب" یا روضه‌های مذهبی است، در این سریال پررنگ هستند. «ستایش» با بازآفرینی آن‌ها به شکل امروزی‌تری، مضامین کهن فرهنگی و مذهبی را به خورد مخاطب می‌دهد. همین پرداخت چندلایه باعث شده این موضوعات قدیمی، تازه جلوه کنند و مخاطب را به سمت تماشای یک قصه با همان مضامین بکشاند.

عدالت رؤیایی و تحقق خواسته‌های سرکوب‌شده

مورد آخر، تکنیک روانی سریال "ستایش" و آثار مشابه آن است. یکی از دلایل مهم مورد توجه قرار گرفتن این سریال، تحقق عدالت، پاداش و جزای اعمال شخصیت‌ها در جهان خیالی‌اش است. در دنیای واقعی معمولاً آدم‌های بدذات با مجازات رو‌به‌رو نمی‌شوند و حتی ممکن است به اهدافشان هم برسند. اما در جهان «ستایش»، مخاطب می‌بیند که آدم‌های بد به جزای اعمال خود می‌رسند و آدم‌های خوب سرانجام به خوشبختی می‌رسند. این ویژگی روانی به مخاطب اجازه می‌دهد تا آرزوهای سرکوب‌شده دنیای حاضر را تحقق‌یافته ببیند. همان ماجرای اصرار فردوس بر عاقبت به خیر کردن فرزند و نوه‌هایش؛ چیزی که شاید در زندگی عامه جامعه به دلیل خیلی از ناهمواری‌های اجتماعی، غایب باشد. این سریال در واقع به نوعی رویا فروشی پنهان دست می‌زند و بینندگان را با تحقق رؤیاهایشان در قاب تلویزیون، پای خود نگه می‌دارد.

کاربران چه گفتند؟

دانیال نوشت: یادمه همون موقع که برای اولین بار سریال ستایش پخش میشد از مردن طاهر و حسرت زندگی‌ای که نکرد و به دلش موند کلی غصه خوردم با اینکه خیلی کوچیک بودم.

سارا از همان‌هایی‌ست که دچار تردید شدند: خونه ما سر دیدن سریال پایتخت٧ و تکرار هزارم ستایش دعواست، خونه شما چطور؟ این که هنوزم دور هم خانواده‌ها فیلم می‌بینن قشنگه.

نازی هم با تلخی داستان کنار نیامده: تو این قسمتا واقعا دلم برا حشمت فردوس میسوزه؛ طاهرش که اونطوری افتاد مرد، نوه‌ش رو هم که حتی یه بار نتونست بغل کنه. اگه پول داشتم جدی می‌دادم داستان رو عوض کنن که آخرش طاهر از کما دربیاد و با پسرش برن دست بوسی حشمت فردوس!

و آیلار: کاش پدر شوهرم حشمت فردوس بود، کاش عروس حشمت فردوس بودم، کاش بجای اون ستایش مشنگ بودم.

وب گردی

    نظر شما