تهاجم به جای دفاع!

تهاجم به جای دفاع!

تاکتیک تهاجمی کادر فنی ایران در تشریح عملکرد تیم ملی در جام ملت‌ها نگرانی‌های زیادی را ایجاد کرده است.

به گزارش 9 صبح، جام ملت‌های آسیا چند روزی می‌شود که به پایان رسیده و سرنوشت تیم قهرمان و تا حدودی ناکام‌های چنین جامی هم روشن شده است. حالا پس از گذر این زمان، شاید وقت مناسبی باشد تا به دور از هیجان و فضای احساسی، بتوان نگاه دقیق‌تری به عملکرد تیم ملی فوتبال ایران در این جام داشت. ایران به لحاظ دستاورد، مشابه با دوره قبل، به هدفی که در سر داشت، نرسید. تیم ملی با اعمال تغیرات در راس کادر فنی، به دنبال این بود که ناکامی 48 ساله را به دست فراموشی بسپارد و بتواند یکبار دیگر به فینال جام ملت‌ها برسد. این مهمترین هدف تیم ملی و مسئولان فدراسیون فوتبال ایران در دوحه بود. شکست مقابل قطر در نیمه‌نهایی ولی این هدف را ابتر گذاشت تا درست مشابه با عصر کارلوس کی‌روش در امارات، ایران به کارش در نیمه‌نهایی پایان دهد. تکرار ناکامی در کسب جام، سرنوشت تیم ملی فوتبال ایران در این دوره بود.

در کنار چنین موردی ولی یکی 2 اتفاق مهم رخ داد که آنها هم ارزشمند به نظر می‌رسد؛ اولی جسارت تقابل با تیمی شبه هیولا به اسم ژاپن بود. ایران در ادوار مختلف جام ملت‌ها هرگز نتوانسته بود از سد «سامورایی»ها عبور کند. این طلسم در این مرحله از جام ملت‌ها، با ارائه یک بازی خوب، شکسته و ایران در مجموع پس از 19 سال حریف قدر آسیای شرقی‌اش را شکست داد. هرچند که در مرحله بعدی، پس از 14 سال، به قطر باخت تا این عملکرد خوب زیر سوال برود. از سوی دیگر، تغییر در کیفیت بازی رو به جلو تیم ملی هم در این دوره نمایان بود و مطابق با آمارهای ثبت شده، تیم ملی از لحاظ خلق موقعیت در بازی‌ها موفق نشان داده است.

البته که بردن ژاپن در یک چهارم نهایی یک تورنمنت نباید یک دستاورد تلقی شود ولی از آنجا که این برد تعدادی از ناکامی‌های اخیر را در دیدارهای رودررو از بین برده، چندان هم نباید ساده از کنارش عبور کرد.

حالا که جام تمام شده و سرنوشت امیر قلعه‌نویی روی نیمکت تیم ملی هم مشخص و مقرر شده تا او در جام جهانی 2026 هم روی نیمکت تیم ملی بنشیند، نیاز است تا نگاه واقع‌بینانه‌تری به آنچه که بر ایران در این جام گذشت، شود. آزاردهنده و شاید نگران‌کننده‌ترین فعلی که در این میان رخ داد، روند سینوسی بازی‌های تیم ملی بود. چه امیر قلعه‌نویی و چه دستیارش، سعید الهویی، به این باور رسیده باشند یا خیر، تیم ملی، یکی در میان خوب بازی کرد و سرانجام در روزی که به وضوح مقابل قطر، ضعف، خاصه در بخش آنالیز رقیب، مشهود بود، شکست خورد و از جام کنار رفت. درباره روند فنی تیم ملی و اینکه چه شاخصه‌هایی رعایت شده و یا نشده، مباحث فراوان است ولی نکته‌ای که همین ابتدای کار باید مورد توجه و اصلاح قرار بگیرد، روند مواجهه با مشکلاتی است که تیم ملی دارد. از زمانی که ایران از جام کنار رفته، سعید الهویی و امیر قلعه‌نویی، مربی و سرمربی تیم ملی در دو مقطع نسبت به عملکرد تیم ملی ایران صحبت کرده‌اند ولی عجیب آنکه هر 2 نفر با ادبیاتی مشابه، با چشم بستن بر واقعیات، تلاش کرده‌اند ناکامی تیم ملی را به شانس مرتبط کنند و مدام از این بگویند که این تیم بی‌نقص بوده و در همه فاکتورها از رقبا بهتر بوده؛ حتی اگر در 6 بازی 7 بار هم گل خورده باشد و در یک مسابقه به تنهایی 3 بار دروازه‌اش گشوده شده باشد.

واقعیت برکسی پوشیده نیست که اگر تیمی به این باکیفیتی که سعید الهویی و امیر قلعه‌نویی می‌گویند وجود داشته باشد، چیزی غیر از قهرمانی نباید عایدشان شود. پس اگر عنوانی غیر از این حاصل شده، که در دوحه چنین شده، باید پذیرفت که این تیم ایده‌آل نبوده و نقصان‌هایی دارد که باید برطرف شود. اینجا درست سرآغاز اولین مشکل با امیر قلعه‌نویی و کادر فنی تیم ملی، به ویژه سعید الهویی است. 2 نفری که به طور مستقیم و غیرمستقیم به جای پذیرش اینکه تیم ملی در تعدادی از بازی‌ها خوب نبوده، منقدان را بی‌سواد خطاب کرده و سعی در وارونه جلوه دادن برخی واقعیت‌ها دارند. اینکه سعید الهویی با به کار بردن اصطلاحات لاتین از جمله همان عبارت معروف «هیبریدفورمیشن» سعی در به رخ کشیدن دانش و فخرفروشی برای مخاطب داشته باشد، حال آنکه بسیاری از مخاطبان به خوبی با چنین واژگانی آشنایی داشته و دارند، و از طرفی از منچسترسیتی و پپ گواردیولا مایه گذاشته و ادعای ایجاد سبک مشابه در تیم داشته باشند ولی عملا در کسب نتیجه ناتوان نشان دهند، چندان زیبنده شرایط کنونی نیست. از طرفی، تاکید بی‌رویه امیر قلعه‌نویی بر استفاده از شانس و اتفاقات و عبارت «فوتبال است دیگر» هم نمی‌تواند درد چندانی را دوا کند. چه بسا اگر این عبارت دوای درد بود، کادر فنی تیم ملی باید بپذیرد که شانسی سوریه و ژاپن را شکست داده است. تاکید بیش از اندازه روی این عبارات، زیر سوال بردن بخش زیادی از توانایی‌های فنی است. به عبارتی نمی‌شود شکست را به شانس و اتفاقات مرتبط کرد و پیروزی را به آنالیز و دانش فنی گره زد.

به هر روی، این عبارت که «پذیرش اشتباه، سرآغاز اصلاح و رسیدن به موفقیت است» آن قدر کلیشه‌ای شده که گفتنش چندان ضروری به نظر نمی‌رسد ولی از آنجا که کادر فنی تیم ملی در پذیرش اشتباهات و نقص‌های موجود، مقاومت درخوری نشان می‌دهند، بهتر است از همین حال، قبل از بن بست رسیدن راه‌حل‌های واقعی، چنین رویه‌ای تغییر کند.

وب گردی

    نظر شما