مرد مشهدی مچ زنش و مرد غریبه را در اتاق خواب گرفت!
ارتباط نامشروع زنی با مرد غریبه با حضور همسرش در اتاق خواب عاقبت تلخی داشت.
به گزارش 9 صبح؛ وقتی همسرم به طور ناگهانی و سرزده وارد منزل شد و مرا با وضعیتی نامناسب در کنار جوان غریبه دید چاقویی را از آشپزخانه برداشت و ...
این زن جوان با بیان این که فقط به خاطر انتقام از بدبینیهای همسرم دست به چنین رفتار زشتی زدهام و حالا بسیار پشیمانم که این حادثه وحشتناک رخ داده اشک ریزان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: 13ساله بودم که به خواست پدر و مادرم پای سفره عقد نشستم و با پسر داییام ازدواج کردم در حالی که هیچ علاقهای به «فریدون» نداشتم اما نمیتوانستم در این باره چیزی به پدر و مادرم بگویم چرا که خودم نیز معنای ازدواج و زندگی مشترک را به درستی درک نمیکردم، با وجود این پا به خانه بخت گذاشتم و زندگی زیر یک سقف را آغاز کردم ولی همسرم از همان دوران نامزدی نسبت به رفتار و معاشرتهای من با دیگران بسیار بدبین بود و مرا به شدت کنترل میکرد تا جایی که به سختی توانستم رضایتش را برای ادامه تحصیل جلب کنم چراکه علاقه زیادی به درس و مدرسه و کسب مدارج علمی بالاتر داشتم.
زن خائن با مرد غریب لو رفت
خلاصه من در حالی دخترم را بزرگ میکردم و به امور تحصیل و خانهداری میپرداختم که هیچگونه سازگاری اخلاقی و تفاهمی با فریدون نداشتم. او 14سال از من بزرگتر بود و هیچوقت نمیتوانست مرا در آن سن و سال درک کند. او کارمند یک شرکت خصوصی بود و درآمد خوبی داشت به همین دلیل امکانات رفاهی را برای من و دو فرزندم فراهم میکرد اما از نظر عاطفی همواره کمبود شدیدی را احساس میکردم.
از سوی دیگر نیز سوءظنهای همسرم مرا به شدت آزار میداد و من به هیچ طریقی نمیتوانستم او را از این افکار اشتباه باز دارم به خاطر همین در یک تفکر احمقانه تصمیم به انتقام از بدبینیهایش گرفتم تا به این طریق او را آزار بدهم. این گونه بود که در یکی از شبکههای اجتماعی با پسر 26 سالهای آشنا شدم که خودش را مهندس راه و ساختمان معرفی میکرد.
ابتدا قصد داشتم همسرم را متوجه اشتباهش بکنم تا بیشتر از این به خاطر سوءظنهایش مرا زجر ندهد ولی بعد از آن که چند بار با «عرشیا» قرار ملاقات گذاشتم و در بیرون از منزل به دیدارش رفتم دیگر به او دل باختم چراکه او جوانی مجرد و مهربان بود. من هم از نظر عاطفی همواره در زندگی ام مشکل داشتم و خیلی زود شیفته محبتهایش شدم و در حالی به درد دل با او می پرداختم که هیچگاه فکر نمیکردم روزی این ارتباط کثیف مخفیانه به حادثهای دلخراش منجر شود و مرا به رسوایی بزرگی بکشاند بهطوری که دیگر نتوانم سرم را بالا بگیرم یا حتی به چشمان فرزندان سرشکستهام نگاه کنم.
در عین حال شعلههای انتقام از بدبینیهای همسرم در وجودم زبانه میکشید و از سوی دیگر نیز وابستگی عاطفی من به عرشیا بیشتر میشد در همین روزها همسرم که بویی از این ماجرا و ارتباط پنهانی برده بود در حالی مرا زیر مشت و لگد گرفت و کتکم زد که نمیتوانست ارتباط من با جوانی غریبه را اثبات کند، با وجود همه این درگیریها و کشمکشهای خانوادگی تصمیم احمقانهتری گرفتم و برای آزار همسرم، رابطهام با عرشیا را بیشتر کردم تا جایی که یک روز زمانی که همسرم در منزل نبود و یقین داشتم از سرکار به خانه باز نمیگردد عرشیا را به خانهام دعوت کردم ولی هنوز دقایق زیادی از حضور او نگذشته بود که ناگهان کلید در قفل منزل چرخید و همسرم به طور سرزده وارد اتاق شد. من که از ترس شوکه شده بودم با همان ظاهر نامناسب فقط حیرت زده نگاهش میکردم و عرشیا هم به دنبال راه فراری میگشت. در یک لحظه همسرم چاقویی را از آشپزخانه برداشت تا به سوی ما حمله کند ولی عرشیا که به شدت ترسیده بود خودش را از پنجره اتاق خواب به درون خیابان انداخت.
اینگونه بود که با تماس اهالی محل عرشیا با دست و پاهای شکسته به یکی از بیمارستانهای مشهد منتقل شد. من هم که در میان آبروریزی و رسوایی بزرگ به خاطر این تصمیم احمقانه حتی نمیتوانم به چشمان نزدیکترین عزیزانم نگاه کنم با دستور مقام قضایی بازداشت شدهام و...
بررسی های پلیسی برای صدور دستورات ویژهای از سوی سرگرد مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی مشهد) در پی شکایت رسمی شوهر این زن جوان در این باره ادامه دارد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: خراسان
نظر شما