صیغه محرمیت خواندیم ولی فهمیدم متاهل است/او روابط متعددی داشت

صیغه محرمیت خواندیم ولی فهمیدم متاهل است/او روابط متعددی داشت

با ناهید آشنا شدم و او را صیغه کرد. بعد از مدتی با تعقیبش متوجه شدم او متاهل است.

به گزارش 9 صبح، رسیدگی به این پرونده جنایی از وقتی شروع شد که در یکی از محله های کرج مرد 42 ساله ای بنام فرهاد در کوچه با چاقو به جان زن جوانی افتاد و او را با 25 ضربه به  قتل  رساند.​

مردم که از دیدن این صحنه شوک زده شده بودند خیلی زود با  پلیس  تماس گرفتند گشت پلیس وقتی به کوچه رسید با دستان خونین مرد ی روبرو شد که خودش را  قاتل  معرفی کرد .

آنگاه پیکر خونین زن جوان پس از رسیدن بازپرس به صحنه جنایت به دستور وی به پزشکی قانونی منتقل شد.

نوار زرد صحنه  جرم  مقابل در خانه  مقتول  کشیده شده بود و کارآگاهان جنایی به دنبال تحقیقات اولیه کسانیکه با صحنه  قتل  را مشاهده کرده بودند شروع شد .

زن جوانی که خانه دار بود مدعی شد هنگام بازگشت از خرید بودم که دیدم مردی غریبه مقابل خانه زن همسایه ایستاده و با ناهید جرو بحث میکند در یک چشم به هم زدن بود که دیدم مرد عصبانی با چاقویی که از جیبش در آورد او را به کوچه کشاند و پشت سرهم به ناهید چاقو زد من از ترس فرار کردم و بعد که متوجه شدم زن مرده است.

با پایان تحقیقات میدانی و انتقال متهمی که خودش را قاتل ناهید معرفی کرده بود بازجویی از وی شر ع شد.این متهم در اظهاراتش مدعی شد.

چند ماهی بود که از همسرم جدا شده بودم یک روز درحال رانندگی و مسافرکشی بودم که ناهید بعنوان مسافر سوار خودرویم شد موقع پس دادن کرایه بود که دستم تصادفی به دست وی برخورد کرد و من به شدت ناراحت شدم و از او عذرخواهی کردم اما ناهید گفت نیاز به معذرت نیست و سرصحبت را با تنهایی خودش باز کرد شماره اش را داد و از آن روز بود که من از روی تنهایی با او آشنا شدم و قرار شد باهم صیغه محرمیت داشته باشیم دو ماهی از ماجرا گذشته بود که مرد ناشناسی به ناهید زنگ زد وقتی از او پرسیدم او کیست گفت برادرم هست اما من در ذهنم باور نکردم و وقتی او را تعقیب کردم متوجه شدم او متاهل است و با مردان دیگری هم  رابطه  دارد این مسله باعث شد به شدت عصبانی باشم .

خون مقابل چشمانم را گرفته بود رفتم از بازار کرج چاقوی مخصوصی را خریدم بعد فردای همان روز مقابل درخانه ناهید رفتم او از دیدن من شوکه شده بود او را به کوچه کشانده و با چاقو هر چقدر توان داشتم به او ضربه زدم تا بمیرد .

با اعتراف های تکان دهنده رانندتاکسی وی به اتهام قتل عمد بازداشت شد و پس از محاکمه در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به  قصاص  محکوم شد.

این متهم 5 سال در زندان در انتظار مرگ پشت میله های ندامتگاه مرکزی کرج صبح را به شب می گذراند در این مدت توانسته بود با خواندن کتاب های متعدد ادبیات قدرت شعر گفتن را پیدا کند.

در این برخی که گرفتار بود در نهایت با تلاش کمیته صلح و سازش دادگستری البرز این زندانی محکوم به مرگ توانست از قصاص نجات یابد و حالا در دادگاه کیفری از نظر جنبه عمومی محاکمه شد و قضات دادگاه پس از شنیدن اظهارات این متهم او را با توجه به مدت زمانی که در زندان بوده است به 7سال زندان محکوم کردند.

وب گردی

    نظر شما