مرد بیغیرت پیشنهاد بیشرمانهای به زنش داد که برق از سر همه پرید!

از وقتی شوهرم پیشنهاد شرم آورش را برایم گفت دنیا بر روی سرم خراب شد و تصمیم گرفتم زندگی را پایان بدهم ...
مرجان زن ۳۵ ساله با صورتی برافروخته وارد اتاق مشاوره شد و مشکلش را اینگونه بیان کرد و اظهار داشت که مدت ۱۴ سال است ازدواج کردم ویک فرزند دختر ۱۲ ساله دارم با همسرم دوست بودم که ازدواج کردم و هیچ توجهی به اخلاقش نداشتم عاشقش شده بودم و کلا چشمم را بر روی تمام بدی هایش بسته بودم و هرچه قدر خواهرم گفت این به درد تو نمی خورد و تحقیقاتی که از وی کرده بود مردم در موردش به بدی یاد کردند ولی من اصرار به این ازدواج داشتم و میگفتم من را دوست دارد می توانم درستش کنم تا اینکه بدون توجه به رضایت خانواده ام با وی ازدواج کردم دائما مشروبات الکلی استفاده می کرد.
چندین بار به من گفت که دوستم خواسته با تو ارتباط نامشروع داشته باشد و من هم قبول کردم و تو باید بری با دوست یک بار هم شده ارتباط بگیری وقتی این حرف را زد دنیا روی سرم خراب شد و ازش خواستم طلاقم بدهد ولی قبول نمی کند که با اصرارش خواستم اقدام به خودکشی کنم که متوجه شد و مرا به بیمارستان برد و حالا برای مشاوره به کلانتری آمده ام .....
نظر شما