آنچه دوست داشتم قبل از پدر و مادر شدن می دانستم!
خانواده پنج نفره من، که شامل سه فرزند من - 11، 9 و 7 ساله است - در یک پارک دولتی محلی بودند. آنها می خواستند در پایان بازدید ما از فروشگاه هدیه دیدن کنند. پسر 7 ساله ام گفت: "مامان، این ورودی قابل دسترسی نیست." "شما باید از کسی بپرسید کجا بروید." پسر 9 ساله ام معلول است و از ویلچر استفاده می کند. ورودی قابل دسترسی قفل بود به ورودی اصلی که پله داشت رفتیم. برای بچه های من مهم است که همه ما بتوانیم به جایی برسیم، نه فقط ما که می توانیم از پله ها استفاده کنیم. آنها همچنین می دانند که چگونه کمک بخواهند. وکالت برای آنها به ماهیت دوم تبدیل شده است.
به گزارش 9 صبح؛ این چیزی نیست که من آگاهانه به آنها یاد دادم که چگونه انجام دهند. آنها از طریق مشاهده من و همسرم یاد گرفتند و با افتخار میگویند که برای نیازهای خانواده ما صحبت میکنند. این یک مهارت مهم زندگی است که نمیدانستم آنها یاد گرفتهاند تا اینکه آن را در مقابل من نشان دادند.
قبل از اینکه پدر و مادر شوم، میدانستم که از فرزندانم حمایت میکنم و به آنها یاد میدهم که چگونه از خود مراقبت کنند و چگونه در جهان حرکت کنند. چیزی که انتظارش را نداشتم این بود که چقدر از آنها یاد خواهم گرفت. در اینجا برخی از درس های مورد علاقه من است.
1-حمایت ضروری است
2-تمام وقت خانواده مهم است
من تک فرزندی را در یک خانه تک والدی بزرگ کردم و وقتی خودم پدر و مادر شدم، هیجان زده بودم که به عنوان عضوی از خانواده بزرگتر به ماجراجویی بپردازم. با این حال، جاذبههای مناسب برای کودکان، مانند پارکهای تفریحی، خانههای پرنور و حتی زمینهای بازی، همیشه برای ما آسان نیست که بتوانیم با نیازهای پسرم حرکت کنیم . بسته به جایی که میرویم، ممکن است لازم باشد از هم جدا شویم تا هر یک از فرزندانم بتوانند در آن شرکت کنند، که همیشه به خوبی برای وقت خانوادگی باکیفیت مناسب نیست.
لحظات دیگری مانند رانندگی به درختخانه محلی برای پیک نیک، کاوش در کتابخانه شهر یا شب فیلم خانوادگی در خانه پیدا میکنیم. ما متوجه شدهایم که چگونه میتوانیم فعالیتهایی مانند کایاک سواری و لولهکشی برفی را تطبیق دهیم، و سواحل به راحتی در دسترس را پیدا کردهایم که همه ما میتوانیم در آن شنا و بازی کنیم.
3-زمان فردی نیز مهم است
ایوان هانسن، روانشناس بالینی در مطب خصوصی در نیوجرسی، گفت: «احساس تعلق واقعاً برای رشد سالم کودکان، چه از نظر جسمی و چه از نظر عاطفی، اساسی است.
زمانی که کودکان احساس می کنند به آنها تعلق دارند، به احتمال زیاد با انگیزه، درگیر، توجه و مایل به ریسک هستند."
در صورت امکان، هربار یکی از آنها را در یک سفر جاده ای یا یک شبه می برم که منعکس کننده علایق آنها باشد و به من امکان می دهد که به آنها توجه بی دریغ کنم.
بچه ها همچنین دوست دارند در فعالیت های جداگانه خود از یکدیگر حمایت کنند. به دلیل محدودیت زمانی، آنها به طور ناخواسته در تمرینات یا جلسات فیزیوتراپی یکدیگر قرار گرفته اند. بچههای عصبی من در درمان اسبسواری برادرشان را تشویق میکنند و پسر معلولم عاشق تماشای بازیهای فوتبال و دریبل زدن توپ در کنار زمین است.
4-ما همیشه در حال رشد و تغییر هستیم
فرزندان من همیشه ورزشها و باشگاههای جدید را امتحان میکنند، تصمیم میگیرند که چه چیزی مناسب است، و سپس نظرشان را در فصل بعد تغییر میدهند. آنها در حال کشف این هستند که چه کسانی هستند و چه کسانی می خواهند باشند.
آنها به خوبی می دانند که همه افراد به روش های مختلف و با سرعت متفاوتی رشد می کنند. و آنها دستاوردهای مربوط به توانایی های فردی خود را بدست می آورند که همه ما آن را تشویق می کنیم. سال گذشته، زمانی که دخترم در نمایشی که میخواست، بازی کرد، جشن گرفتیم. ما همچنین جشن گرفتیم که کودک 9 ساله من برای اولین بار مستقل ایستاد.
من هم در حال رشد هستم من مایلم در مورد چیزهایی که قبلاً هرگز جالب نبود یاد بگیرم تا بتوانم با فرزندانم وقت بگذرانم. من نسبت به دوران جوانی صبر بیشتری دارم. من همچنین با تغییر مداوم نیازهای زندگیمان انعطاف پذیرتر هستم.
می دانم آنچه را که قبلاً می دانم به فرزندانم آموزش خواهم داد. اما وقتی با هم زندگی می کنیم، من هم یاد خواهم گرفت.
منبع: cnn
نظر شما