بی آبرویی بزرگ تازه عروس با دوست داماد ! / شوهرم به دوستش خیلی اعتماد داشت...
کمال که همیشه مشکلات مالی ما را حل می کرد میگفت این زندگی در شأن تو نیست...
کمال که همیشه مشکلات مالی ما را حل می کرد میگفت این زندگی در شأن تو نیست...
سمیرا زن باوقار و با کلاسی بود و دیدن او همیشه حس خوبی به من می داد، زیاد صحبت نمی کرد ...
معصومه به من نگاهی خواهرانه داشت ولی من عاشقش شده بودم و هرکاری کردم تا دید او به من تغییر کند.
یک روز که گوشی شوهرم روی میز مانده بود برداشتم و وارد برنامه هایش شدم ...
هنوز حیرت زده به شماره ارسال کننده پیام خیره شده بودم که همسرم هراسان وارد خانه شد و گوشی را از دستم قاپید...
با فاجعه ای روبرو شده بودم که برایم قابل باور نبود ...
رابطه با شوهر خواهر نیز مثل هر رابطه دیگری، اصول خاص خود را دارد و رد کردن حدو و مرزها نابودی در پی خواهد داشت.
همه تصاویری که برایش فرستاده بودم دستاویزش شد برای تهدید و اخاذی از من و تا جایی پیش رفت که...
خیانت، زخمی عمیق بر پیکرهی اعتماد و عشقی است که در زندگی مشترک بنا شده است.
زمانی که فهمیدم او هم متاهل است با عذاب وجدان تصمیم به ترک رابطه اشتباهمان گرفتم ولی ...